[You must be registered and logged in to see this image.]
نویسنده : محمد محمد علی
انتشارات : کاروان
131 صفحه
کتاب مجوعه داستان هایی از محمد محمد علی هست که این نویسنده در سالهای 1355 تا 1365 این داستانها را نوشته است.
این کتاب از دو قسمت کتاب دول و دوم تشکیل شده است.
کتاب دوم با نام اتفاقات ساده کارگری شامل این داستانها است:
عکاسی : داستان مردی که می خواست با چشمان بازباز عکس بگیرد.
پرمایه در مهتاب : جوانی در یک نانوایی کار می کند با این حال عاشق نقاشی کشیدن از طبیعت است.
رسول مرگ : شاطری در روز عروسی دختر مورد علاقه اش می بایست نان عروسی را بپزد. این کار برای او مشکل ساز می شود.
صادق ببو و خلیفه برقی : مردی خمیر گیر یک نانوایی است. صاحب نانوایی می خواهد ماشین خمیرگیری بگیرد و خمیر گیر نگران از دست دادن کارش است.
چاله چنبر : پادوی پیر نانوایی در حال تمیز کردن چاله دستاب نانوایی است که ماری نیشش می زند. کار سابق او مارگیری بوده است.
اجیر : داستان پادوی جوانی که در یک سنگگی کار می کند و برای یادگرفتن شاطری حاظر است دست به هر کاری بزند.
کتاب اول هم با نام قلمرو آشنا شامل داستانهای زیر است:
خورشید های سنگی : شاعری می خواهد خانه ای برای خود بسازد. او برای این کار دو کارگر استخدام می کند و دنبال کار خود می رود. در بازگشت اثری از کارگرها نیست و ...
جانشین : راوی در گذشته و حال سیر می کند. او زمانی خاطرات شیرین خود را بازگو میکند و در زمان حال از بدبختی های خود شکایت می کند.
نخل و باران : اواخر حکومت قاجار است. تهران دچار خشکسالی شده. ریش سفیدها تصمیم می گیرند به امامزاده رفته و نماز باران بخوانند...
ماده سالاری و کله هندی: داستان مردی که کفتر باز است. و پسرش هم بعد از او همین کار را ادامه میدهد.
نویسنده : محمد محمد علی
انتشارات : کاروان
131 صفحه
کتاب مجوعه داستان هایی از محمد محمد علی هست که این نویسنده در سالهای 1355 تا 1365 این داستانها را نوشته است.
این کتاب از دو قسمت کتاب دول و دوم تشکیل شده است.
کتاب دوم با نام اتفاقات ساده کارگری شامل این داستانها است:
عکاسی : داستان مردی که می خواست با چشمان بازباز عکس بگیرد.
پرمایه در مهتاب : جوانی در یک نانوایی کار می کند با این حال عاشق نقاشی کشیدن از طبیعت است.
رسول مرگ : شاطری در روز عروسی دختر مورد علاقه اش می بایست نان عروسی را بپزد. این کار برای او مشکل ساز می شود.
صادق ببو و خلیفه برقی : مردی خمیر گیر یک نانوایی است. صاحب نانوایی می خواهد ماشین خمیرگیری بگیرد و خمیر گیر نگران از دست دادن کارش است.
چاله چنبر : پادوی پیر نانوایی در حال تمیز کردن چاله دستاب نانوایی است که ماری نیشش می زند. کار سابق او مارگیری بوده است.
اجیر : داستان پادوی جوانی که در یک سنگگی کار می کند و برای یادگرفتن شاطری حاظر است دست به هر کاری بزند.
کتاب اول هم با نام قلمرو آشنا شامل داستانهای زیر است:
خورشید های سنگی : شاعری می خواهد خانه ای برای خود بسازد. او برای این کار دو کارگر استخدام می کند و دنبال کار خود می رود. در بازگشت اثری از کارگرها نیست و ...
جانشین : راوی در گذشته و حال سیر می کند. او زمانی خاطرات شیرین خود را بازگو میکند و در زمان حال از بدبختی های خود شکایت می کند.
نخل و باران : اواخر حکومت قاجار است. تهران دچار خشکسالی شده. ریش سفیدها تصمیم می گیرند به امامزاده رفته و نماز باران بخوانند...
ماده سالاری و کله هندی: داستان مردی که کفتر باز است. و پسرش هم بعد از او همین کار را ادامه میدهد.
