Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! Emptyبه ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz

به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی .
به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند .
به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی .
تو به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند،
دوری كنی . .. . ،
تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات
ورای مصلحت ‌انديشی بروی . . .
-امروز زندگی را آغاز كن !امروز مخاطره كن !
امروز كاری كن !نگذار كه به آرامی بميری !شادی را فراموش نكن !

پابلو نرودا _ ترجمه احمد شاملو

descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! EmptyRe: به ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz
پشت مرگ
هزاران واژه مي آيد
و ما هنوز به سازخود مي رقصيم.
زبانمان دراز مي شود
اندازه تمام گذشته هايي که
سال هايمان را کسرکردند
ازتمام کلماتي که
درما نطفه بستند تا صفر
که زشت ترين عدد زندگي ست
کسي اما به بيست قانع نشد و
زيباترين عروس اعداد
درهيچ لحظه اي توقف نکرد.
زبانمان را چقدردرازکنيم
تا برسد به گوش هاي زمانه
که ما خود ازاين مرز گذشته ايم.
حالا
نه صفر
نه بيست
نمره زندگي نيستند و
ما
هزاران سال است در اعداد گم شده ايم .




******
(2)


دنيا دردستانتان مي چرخد و
تا انتهاي کوچه اي که
به بن بست مي رسم
رسم زمانه اين است
که تنهائيم را بريزم دردهانم و
دلم را پهن کنم ميان حرف هايتان .
حالا تا نزديک دلت دالاني نصب مي کنم
پرازتابلوهاي سبزو
چراغ هايي که هنوز
چشمان هيچ جغدي
به عادت آن بازنشده است .
دنيا درنگاهتان مي چرخد و
من
درنهايت اين راه
مي رسم
به پياده هايي که پشت هزارپرده پنهان شده اند
و تو
هنوزدردقيقه هاي ديوانه
دست به دست مي شوي .
اکنون هرچه مي چرخم
نمي رسم به چرخش هاي چرخي که
درزاويه اي ديگر ميانمان مي چرخد .
دنيا درما مي چرخد و
اين چرخش دوباره را
ازپشت هزاران چشم
که ازکودکيم پراست
توانسته ام
به تصويرديگري تصورکنم .
حالا
پايان آسمان درکدام زمين خلاصه مي شود و
دنيا
درکدام حنجره مي رقصد؟
نه تو
نه من
که تنها پايان هميم درهمهمه هاي امروزمان .
کجا؟!
اين دايره مي ايستد.....!!!

descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! EmptyRe: به ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz
قشنگ بود جنا ب یدی ، اما بعضیاشون برای ما مشکل آفرین میشه اگه بخوایم انجامش بدیم یا اینکه عوضشون بکنیم.

descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! EmptyRe: به ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz
جناب سلطانی یدی خان که اینجا حضور نداشتند .این حرف شما نکته انحرافی داشت

descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! EmptyRe: به ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz
با تشکر از الطاف دوست خوبمان سهیل
جناب سزار و جناب حیران دست مریزاد

descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! EmptyRe: به ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz
آقا سزار ما ساده ایم و به سادگی حرف می زنیم ، دیگه به فکر امور انحرافی ش زیاد نیستیم باور بفرمایید

descriptionبه ارامی اغاز به مردن...! EmptyRe: به ارامی اغاز به مردن...!

more_horiz
ببخشید که من فکر کردم این حرف شما نکاتی بس منحرفانه داشت.عذر میخواهم از شما.
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply