اولاً براى دين چندين معنا بيان شده است، از جمله:
الف) به هر عقيده و فكر و آداب و فرهنگى، حق يا باطل دين مى‏گويند. در قرآن خداوند به كفّار مى‏فرمايد: «لكم دينكم»(13) به راه و روش كفّار، دين اطلاق كرده است.
ب) به معناى عمل و اطاعت است. «للّه الدّين الخالص»( زمر، 3.)
ج) به معناى آيين و شريعت حق است. «انّ الّدين عنداللّه الاسلام»(آل عمران، 19.)، دين حق نزد خدا تنها اسلام و تسليم او بودن است.
د) به معناى حساب و جزاست. «مالك يوم الدين» صاحب روز جزا، روزى كه هيچ‏كس نمى‏تواند آن را درك كند و بفهمد، روزى كه هيچ‏چيز براى هيچ‏كس كارايى ندارد. «ثمّ ما أدراك ما يوم الدّين يوم لاتملك نفس لنفس شيئاً والامر يومئذ للّه»(انفطار، 18 - 19.)
ثانياً پس انسان نمى‏تواند بى دين يعنى بى‏راه و رسم و بى‏آداب و فرهنگ باشد؛ ليكن بحث آن است كه آيا اين راه و روش را از كى بگيريم؟ الف) از طاغوت، ب) از نياكان، ج) از خالق.
در ميان اين نظريه‏ها، نظريه چهارم، هم مطابق با عقل و فطرت است و هم جامع و كامل. «انّ الدّين عند اللّه الاسلام»(آل‏عمران، 19.)