اشك، زماني معرف ساير اهداف عالي قيام امام حسين (ع) است كه برخاسته از تفكري عميق و حقيقي بوده، همراه و ملازم آن باشد و ازآنجاكه اين اشك مسلح به يك تأثير فرازباني است، خواهد توانست اثر نافذي را به امر به معروف و نهي از منكر و نجات مردم از جهالت، اعطا كند.

همه ما گريستن را در شرايط متفاوت زندگي تجربه كرده‌ايم؛ در ترس، نوميدي، در اوج خوشحالي، گاهي ابزاري براي رسيدن سريع به هدف بوده است، گاهي از شدت غم و اندوه و براي مطامع دنيوي و گاهي نيز در سوگواري اهل بيت گريسته‌ايم. در اين پژوهش مي‌خواهيم، جايگاه صحيح گريه را شناسايي و آنجا كه بايسته و شايسته است، از اين ابزار استفاده كنيم وبه اين مقصود نتوان رسيد؛ مگر از راه جست‌وجو و بررسي جايگاه «بُكاء» در آيات قرآن و سپس در سيره امامان معصوم (ع). از آنجايي‌كه قرآن بهترين برنامه عملياتي زندگي است كه آخرين فرستاده پروردگار براي بشر معرفي كرده است، تعمّق در آيات آن، ما را در نيل به مقصود ياري مي‌رساند. با استناد بر اينكه قرآن و عترت از هم جدايي ناپذيرند و قرآن در معيت عترت معنا مي‌يابد، جايگاه گريه از نگاه امامان معصوم (ع) را بررسي مي‌كنيم؛ چراكه ايشان نمونه‌‌هاي انسان كامل‌اند و سيره ايشان براي ما الگويي بي‌بديل است؛ به همين منظور تدقيق در جايگاه گريستن اين بزرگواران، روايتي از درك عميق باور عقلاني جايگاه گريه و بايد‌ها و نبايدهاي آن است.

گريستن عامل ارتباطي معنادار و به تعبير شهيد مطهري مظهر شديدترين حالات احساسي انسان و يكي از اعراض خاصه اوست. گاهي گريه را زبان نماديني مي‌دانند كه از ويژگي‌هاي بارز آن ابهام، ايهام و رمزآلود بودن آن است. 1 آنچه ميان انواع گريستن‌ها مشترك است، مشابهت ظاهري آنهاست؛ اما به وضوح پيداست كه ميان انواع گريه‌ها در مبادي، علت، انگيزه و حتي در ساختار بيولوژيكي تفاوت چشمگيري وجود دارد.

در كتاب زبان اشك‌ها نيز آمده است: «اشك‌هايي كه از روي احساسات جاري مي‌شود، برخلاف اشك‌هايي كه بر اثر خرد شدن پياز از چشم سرازير مي‌شود، از لحاظ تركيب با يكديگر متفاوت هستند؛ به‌طوري كه ما تصور مي‌كنيم، اشك‌‌هايي خودانگيخته، منشعب از يك بخش از مغز هستند؛ درحالي‌كه لازمه سرازير شدن اشك‌‌هايي تصنعي تصورات ذهني در ناحيه كورتكس مغز است. هنرپيشه‌ها هم براي گريستن از اين ناحيه مغز استفاده مي‌كنند.”2

هرچند پيامي كه اين ابزار منتقل مي‌كند، مي‌توانست، از راه كلام نيز منتقل شود؛ ولي نمي‌توان از تأثير فرازباني آن عدول كرد.

«اشك‌ها الگوهاي منحصربه‌فردي از ارتباط را دارا هستند. زبان‌شناسان فرهنگي، گريستن را نوعي سيستم فرازباني مي‌دانند كه آگاهانه و يا به طور ناخودآگاه، در حمايت از انفعال كلامي بروز مي‌كنند.”3

در هر حال آنچه ضروري و مفيد علم در اين مقاله به نظر مي‌رسد، شناخت اين ابزار براي به‌كارگيري درست آن در زندگي است؛ چه‌بسا همه گريستن‌ها و همه اشك‌ها به يك‌قدر و قيمت نيستند و ارزش اشكي كه از خوف پروردگار و در دل شب جاري مي‌شود، با اشك‌‌هايي متظاهرانه و فريبنده متفاوت است؛ به همين منظور، مفهوم گريستن و انواع آن را در آيات قرآن، بيان و بررسي مي‌كنيم.

گريستن در آيات قرآن مصدر عربي «بكاء» به معناي گريستن در چندين آيه از آيات قرآن به‌كار رفته است. سوره مبارك يوسف، دو نوع متفاوت از گريستن را ذكر كرده است؛ نخست، آنجا كه يعقوب نبي (ع) در حزن فراق يوسف (ع) سيلاب اشك بي‌اختيار از ديدگانش جاري شد، تا آن حد كه ديدگانش از اندوه سفيد شد؛ «وابيضَّتْ عَيْناهُ من الحُزنِ»4 اما شكوه و شكايتش را نزد پروردگارش برد؛ «قال إنَّما أشكو بَثّي و حُزني إلي اللهِ». 5

گريه يعقوب (ع) گرچه اختياري نبوده و منافاتي نيز با صبر جميل وي نداشته است؛ هدايت‌كننده فرزندان يوسف (ع)، صادقانه و از عمق جان بود. 6

دوم؛ نوعي از گريه دروغين را بيان مي‌كند كه با هدف فريب دادن است؛ «وجاءووا أباهُم عِشاءً يبكون»7 شب هنگام (برادران يوسف) گريه‌كنان نزد پدر بازگشتند. گريه برادران گريه‌اي دروغين و قلابي بود و اين نشان مي‌دهد كه گريه قلابي هم ممكن است و نمي‌توان تنها فريب چشم گريان را خورد. 8

در سوره‌‌هايي ديگر مثل سوره مبارك اسراء و مريم نوعي از گريه صالحان و شايستگان و مقربان درگاه الهي بيان شده است كه پس از ديدن آيات الهي به سجده افتادند. «يخرّونَ للاذقانْ يبكونْ و يزيدَهُم خُشوعاً»9 گريه‌‌هايي عاشقانه و راستين كساني را توصيف مي‌كند كه پس از شنيدن آيات قرآن ايمان آورده‌اند و در صف مؤمنان راستين قرار گرفتند و تلاوت اين آيات همواره بر خشوعشان مي‌افزايد.

در سوره مريم از پيامبراني ياد مي‌كند كه خداوند آنها را مشمول نعمت خود قرار داده بود -از فرزندان آدم (ع) و از كساني كه با نوح (ع) بر كشتي سوار شدند و از دودمان ابراهيم (ع) و يعقوب نبي (ع) - اينها هدايت شدگاني بودند كه وقتي آيات خداوند بر آنها خوانده مي‌شد، به خاك مي‌افتادند و سجده‌كنان گريه مي‌كردند «إذا تُتلي عَليهم آياتُ الرّحمنِ خَرّوا سُجَّداً و بُكياً»10

همچنين در نگاهي متفاوت به سوره مبارك مائده، پس از آنكه احكام خوراكي‌ها و حلال و حرام‌ها بيان شده است به آيات واقعه غدير پرداخته است «يا ايها الرَّسول بلِّغ ما اُنزلَ إليكَ من ربِّك»11 در ادامه، بحث درخواست حوّاريون براي مائده آسماني مطرح مي‌شود. آنچه از فضاي آيات مربوط به حلال و حرام خوراكي‌ها استنباط مي‌شود، اين است كه يكي از شرايط مهم در پذيرش ولايت، لقمه است. آنجا كه امام حسين (ع) نيز علّت تأثير نداشتن سخنانش در دل اصحاب بني اميه را لقمه‌‌هايي ناپاك مي‌داند.

در آيه ديگر اين سوره نيز، سخن از كساني مي‌شود كه مسلمان نيستند؛ ولي با محبّت‌تر از همه‌كس با اهل ايمان‌اند «... أقرَبهم مودَّه للّذين امنوا...”12 و هنگامي‌كه آيات قرآن بر آنها تلاوت مي‌شود، اشك از ديدگانشان جاري شده و به رسول خدا (ص) و كتابش ايمان مي‌آورند. «و إذا سَمِعُواْ ما اُنزِلَ إلي الرَّسولِ‌تَري أَعينَهُم تفيضُ مِنَ الدَّمعِ مِمّا عََرَفُوا مِنَ الْحقِّ...”13؛ بنابراين مي‌توان اين اشك را كه نشان از صداقت قلبي است، يكي از ابواب ورود بر سفره ولايت دانست.



گريستن در سيره انسان كامل



امامان معصوم (ع) حجّت تامّه خداوند بر روي زمين‌اند و سيره ايشان، الگويي كامل براي زندگي بشر است. آنچه از ادعيه معتبر منسوب به امامان معصوم (ع) درباره گريستن ذكر شده است، بيانگر اين مطلب مهم است كه ايشان، گريه را نشانه خضوع در درگاه الهي مي‌دانستند «يا من يري بكاءالخائفين»؛ 14 «اي كسي كه گريه خائف را مي‌بيني» اين عبارت، گوياي اين نكته است كه كسي كه خائف است، به گريه مشهور است. همچنان كه امام زين العابدين (ع) از خداوند براي گريه بر نفسش ياري مي‌طلبد. «أعنّي بالْبُكاءِ علي نَفْسي»15 و دليل اين گريه را گذراندن عمر بر مسامحه و آرزو بيان مي‌كند.

طرح اين مسئله نيز ضروري است كه علّت گريه‌‌هاي يك انسان كامل چيست؟ جايگاه گريه‌‌هاي او كجاست؟ انساني كه همه ارزش‌‌هاي انساني در وجودش، در حدّ اعلي و به طور هماهنگ، رشد و بروز كرده است، براي چه مسائلي گريه مي‌كند؟ و چه چيز‌هايي را شايسته گريستن مي‌داند؟

براي نمونه امام سجاد (ع) مظهر يك انسان كامل در دعاي ابو حمزه ثمالي بر جان دادن خود، بر تاريكي قبر، براي تنگي لحد و... مي‌گريد. «فمالي لا أبكي/ أبكي لخروج نفسي / أبكي لظلمه قبري/ أبكي لضيق لحدي...”16

همچنين ايشان در مناجات خمس عشر از پروردگار درخواست مي‌كند كه او را از آناني قرار دهد كه چشم‌هاشان در خدمت او بيدار و اشك ديدگانشان از خوف او جاري است. «... و عُيونهم ساهره و دُموعهم سائله من خَشيتك...”17

در مناجات‌ها و دعاها چنان‌كه بيان شد، گريستن از جايگاه والايي برخوردار است؛ جايگاهي كه آن را چون سلاحي مي‌دانند. «اِرحم مَن راسُ مالهِ الرّجاء و سِلاحهُ البُكاء»18

همچنين در روايات از سيره امامان معصوم (ع) اين‌گونه ياد مي‌شود كه ايشان گريستن را مظهر تذلّل و خضوع در برابر پروردگار خويش مي‌دانستند. پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايند: «طُوبي لِعَبدٍ نَظَرَ اللهُ الَيه وَ هُوَ يبكي عَلي خَطيئَتهِ مِنْ خَشْيه الله لَمْ يطَّلِع عَلي ذلِكَ الذَّنبِ غَيرُهُ”19؛ «خوشا به حال بنده‌اي كه خداوند به او نظر كرده و او از ترس خدا بر خطايش مي‌گريد، خطايي كه غير از خدا كسي بر آن آگاهي ندارد.”

از سوي ديگر امام علي (ع) نيز فرموده‌اند: العُبُوديه خَمسَه اشياء:... و البُكاءُ من خَشيه الله”20 «بندگي در پنج چيز است:... و گريستن از ترس خدا”



كشته اشك

در بسياري از روايات، مهم‌ترين سوژه نزد اهل بيت (ع)، براي گريستن، بر مصايب آنان و به طور خاص بر امام حسين (ع) است.

امام رضا (ع) فرمودند: «فَعَلي مِثلِ الحُسَينِ فَليبكِ الباكُونَ»21 «پس بر كسي مانند حسين بايد گريه كنان بگريند»

امام زمان (عج) در زيارت ناحيه مقدسه از سيد الشهدا (ع) با نام «قتيل العبرات» ياد مي‌كند؛ بدان معنا كه ايشان به هدف اشك كشته شده‌اند.

در اينجا ممكن است، اين سؤال در ذهن خواننده ايجاد شود كه آيا منطقي است كه امام حسين (ع) براي اشك شهيد شوند؟

احياي امر به معروف و نهي از منكر، اقامه نماز‌، نجات دادن مردم از ناداني و سرگرداني حيرت، -آنچنان كه در زيارت اربعين امام حسين (ع) بيان شده- «لِيستَنقِذَ عبادك من الجهاله و حيره الضلاله»22، ساير اهدافي است كه براي قيام امام حسين (ع) ذكر شده است؛ ولي ظاهر اين اهداف هيچ سنخيتي با اشك ريختن ندارد؛ چه بسا كه اشك ريختن كار بسيار راحتي است امّا نجات مردم از حيرت و ناداني كاري دشوار! بنابراين اشك ريختن را يكي از اهداف قيام امام حسين (ع) دانستن، منطقي ندارد؛ مگر آنكه اين اشك به‌گونه‌اي تعريف شود كه ساير اهداف را دربرگيرد.

اشك، زماني معرف ساير اهداف عالي قيام امام حسين (ع) است كه برخاسته از تفكري عميق و حقيقي بوده، همراه و ملازم آن باشد و ازآنجاكه اين اشك مسلح به يك تأثير فرازباني است، خواهد توانست اثر نافذي را به امر به معروف و نهي از منكر و نجات مردم از جهالت، اعطا كند؛ چه بسا كه اوج اين تفكر حقيقي، تقطيري است كه از ديدگان جاري مي‌شود.

آنچه در ابتداي امر اشك هر انسان را در واقعه كربلا جاري مي‌كند، پديده تشنگي، گرما، نوزاد، جدايي پدر از جوان و نحوه سخيف كشته شدن است؛ چه بسا هر انساني با ديدن و شنيدن اين وقايع، بدون توجه به شخصيت‌هاي بارز و مهم آن، كه ذريه رسول خدا و خاندان هستند، سيلاب اشك از ديدگانش جاري مي‌شود؛ گريه بر اين وقايع، گريه بر حداقل‌‌هاي انسانيت است.

نوع روابطي كه در اين ميدان نيز مشاهده مي‌شود، مشق انسانيت است، رابطه‌اي كه خواهر با خواهر، برادر با برادر، پدر با جوان، همسر با همسر دارد، همه، الگوهايي براي گسترش كانون عواطف است.



سخن آخر

با توجه به مطالب ذكر شده در اين مقاله و بيان ارزش‌ها، علل و انگيزه‌هاي گريستن صحيح، آنچه امروزه در زمره انحرافات هيئت مذهبي ديده مي‌شود، كج فهمي و يا بدفهمي راويان از حقيقت وقايع است؛ به عبارتي، استفاده از هر ابزاري كه بتواند مجلس را گرم كند و اشك مردم را جاري! اين‌گونه است كه مداحي‌ها غالباً ضرب‌آهنگ‌محور شده است.

شهيد مطهري درباره اين انحرافات بيان مي‌كند: «كار‌‌هاي قلبي، غير از كار‌‌هاي عقلي است. تاكنون با قلب‌‌هاي مردم از راه گريه بر سيدالشهداء (ع) بازي شده بدون اينكه تحت كنترل عقل باشد و هدفي داشته باشد. تنها هدف داشتن كافي نيست، نظم و سازمان هم لازم است.”23

بديهي است كه اين مسائل فقط متوجه مداحان نيست و شعرا نيز در كيفيت مقبولي قرار ندارند؛ علّت آن را مي‌توان در نبود تعامل سازنده و قوي ميان شاعران، مداحان و علما جست‌وجو كرد. چه بسيار ديده مي‌شود كه مداحان و سخنرانان از جايگاه مطلوب و مقبولي در هيئات و به‌تبع در ميان مردم برخوردارند؛ در‌حالي‌كه شاعران چنين جايگاهي ندارند. آنچه مي‌توان راهكاري براي اين مسئله برشمرد، ايجاد يك كرسي، ويژه شاعران در كنار علماء و مداحان است تا با تعاملي تنگاتنگ و سازنده در مسيري قرار گيرند كه مرثيه‌ها و مدح‌ها چونان گذشته، بر محور عقلانيت و كشف حقيقت سير تكاملي خويش را طي كند.



پي‌نوشت:

1. چشمان باراني، مهدي نيلي

2. زبان اشك‌ها، ص 25

3. زبان اشك‌‌ها، ص 48

4. سوره يوسف، آيه 84

5. سوره يوسف، آيه 86

6. تفسير نمونه، ج??، ص 73

7. سوره يوسف، آيه 16

8. تفسير نمونه، ج 9

9. سوره اسراء، آيه 109

10. سوره مريم، آيه 58

11. سوره مائده، آيه 67

12. سوره مائده، آيه 82

13. سوره مائده، آيه 83

14. دعاي جوشن كبير

15. دعاي ابوحمزه ثمالي

16. دعاي ابوحمزه ثمالي

17. مناجات خمس عشر (مناجات المحبين)

18. دعاي كميل

19. بحارالانوار، ج 93، ص 335

20. ميزان الحكمه، حديث 11616

21. بحار الانوار، ج 44، ص 284

22. زيارت اربعين

23. حماسه حسيني، ج3



منابع:

1. زبان اشك‌ها

2. حماسه حسيني، شهيدمرتضي مطهري

3. چشمان باراني، مهدي نيلي‌پور

4. تفسير نمونه، آيت الله ناصر مكارم شيرازي

5. بحار الانوار، علامه مجلسي

6. ميزان الحكمه
منبع:‌سايتbashgah.ne