بنگاه های زود بازده اقتصادی ، درست کپی برداری از چین وهند است و البته تجربه ای از گذشته ی دور کشورهایی مثل امریکا و یا برخی از ممالک اروپایی ، اما پیشینه و خاستگاه آن در کشورهایی است که یا اقتصادها و سیستم های سوسیالیستی دارند و یا جمعیت آن ها قابل توجه هستند . هر کشوری که بخواهد کار زود بازده اقتصادی در آن خروجی خوب داشته و به نتیجه قابل توجهی برسد ، باید برخی از آیتم ها را در نظر داشته باشد . از جمله ی این آیتم ها می توان به :
- جمعیت
-ترکیب جمعیت و بافت فرهنگی آن
-منابع کانی فلزی و غیر فلزی
- مواد اولیه جز منابع فوق الذکر
-اقتصاد معیشتی و فرهنگ معیشت و کسب وکار
-وجدان کاری و انضباط اجتماعی
- مهارت های فردی
- تخصص ها و تجربیات اجتماعی
-میزان نقدینگی
- شیوه های تولید
بازخورد عملیاتی هر بنگاه
علاوه بر پارامترهای فوق ، باید به چند مساله اساسی دیگر حین و پس از اجرای طرح توجه داشت . این مسایل می توانند در موضوعات و موارد زیر خلاصه شوند :
چگونگی توزیع نقدینگی و یا تخصیص اعتبار به طرح ها:
این مساله به کمیته های کاریابی و ارزیابی طرح ها و پروژه ها بر می گردد که می بایستی با کار مستمر کارشناسی و شناخت بر روی فرهنگ کار در جامعه مورد نظر و نیز توجیه پذیری یا توجیه ناپذیری طرح ها نظر مساعد بدهند.
توزیع نقدینگی ؛در واقع اختصاص اعتبارات ویژه طرح هاست که از سوی استانداری ها و با حضور و دخالت و اظهار نظر کارشناسی از سوی برخی سازمان های ذی ربط ، به متقاضیان اعطاء می شود.
چگونگی نظارت بر طرح ها و وام های اعطایی :
معمولا" پس از اینکه این طرح ها در مراکز مربوطه تایید و به آن ها وام تعلق گرفت ، بازرسان و کارشناسان می بایستی با دقت نظر نسبت به چگونگی استفاده از وام های مورد نظر تحقیقات و بررسی های مداوم را انجام دهند . هر مجری طرحی به تناسب طرح خود بایستی از یک تا پانزده نفر و یا بیشتر را در کارگاه تولیدی خود به کار بگیرد و با این کار اشتغال زایی ایجاد کند . آیا این وام ها برا ی اجرا و یا توسعه مشاغل به کار گرفته شده و یا اینکه وارد بازار واسطه گری شده که بزرگ ترین آفت برای تولید در کشور به شمارمی آیند.
فعالیت هایی مانند خیاطی ، امورهنری ، نجاری و مبلمان سازی ، فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای ، توسعه رستوران ها ، تعمیرات خودرو با دستگاه های الکترونیک ، طراحی در خیاطی ، در و پنجره سازی و آلومینیوم کاری و غیره را می توان در طرح توسعه بنگاه های زود بازده به حساب آورد . البته سازمان های بازرگانی استان ها برای توسعه مشاغل وظیفه دارند تا جوانان را نسبت به این طرح ها آشنا و راهنمایی های لازم را برای ایجاد اشتغال در اختیار جوانان قراردهند.
حال این سوال پیش می آید که به واقع تاکنون این بنگاه ها تا چه میزان توانسته از بار تورم کاسته و مردم را نسبت به بالا بردن قدرت خریدشان کمک کند و بر تولیدات بیفزایند ؟! شواهد نشان می دهد که میزان موفقیت این طرح بسیار اندک بوده و جزاتلاف منابع ثمر خاص دیگری نداشته است . مثلا"دیده می شود که بسیار ی از کسانی که در این طرح شرکت کرده اند ، وام های خود را در مجاری دیگری به غیر از تولید به کار برده و بر تعداد خودروهای مسافر کش درون شهری افزوده اند . نحوه نظارت بر اجرای این طرح ها واقعا" نامناسب است و ظاهرا" باید یک قوه ی نظارتی دیگر بر نظارت ناظران فعلی ، نظارت داشته باشد تا از هدر رفت منابع جلو گیری به عمل آورد. در ثانی بازخورد عملیاتی این طرح پس از چند سال در سطح جامعه جزافزایش محسوس تورم در بخش تولید و اشتغال ، چیز دیگری نبوده است . به نظر می رسد دفاع از این طرح ، بدون مطالعه و براثر القائات پیرامونی و یا اصرار بر ادامه روندی است که هیچ پیش زمینه عقلانی و مطالعاتی درخور توجهی ندارد.