در فرصت های کو تاه نمی توان بر تحلیل های بلند دست یافت ، و این گونه است که هر بحثی در این مورد تنها برداشت هایی از هزاران اما و اگر و باید ها و نباید های دنیای سیاست است . از سوی دیگر سیاست ، همواره با جامعه شناسی و علوم اجتماعی در ارتباط است و اکثر راه یابی های اصولی بر مبنای حقایق درون زای جوامع مختلف ، به دست می آیند . از دیر باز قدرت های جهانی ، در پی نیل به اهداف ترسیم شده ی خود در افزونی منابع اقتصادی و منافع استراتژیکی که دست به تعریف آن زده و می زنند ، به مناطق مستقلی از دنیا یورش می برند . شکل و شمایل این یورش ها ، هرچند از درجه اهمیت بالایی برخورداراست ، اما اصل موضوع این است که چرا همواره عده ای توانمند و اقتدار گرا و قدرت طلب اند و عده ای نیز منزوی ، منفعل و مورد تهاجم دایمی . اثر روانی تهاجم پذیری و زیردستی تحت تاثیرات القایی دیگران که براساس فرهنگها ، سنت ها و باورهای بومی صورت می پذیرد ، اعتماد به نفس و خود باوری را از ملل تحت ستم می گیرد . اگر به ملت هایی مانند هند، چین ، ژاپن و یا حتی همین روسیه ی امروز بیاندازیم ، می بینیم که این ملت ها در فراز و نیشیب های تاریخی و طی برخوردهای تمدنی و فرهنگی ، با استمداد از مدیریت های توانمند جامعه شناختی کارشناسان برجسته ی خود ، در دورانی نه چندان طولانی و طی پروسه هایی مدون و مطابق با واقعیات ، روح توانایی ، خود اتکایی ، اعتماد به نفس ، خود کفایی و حرکت های مولد عملی را در ملت های خود دمیده و از رویی به روی دیگر شده و تحولات ژرفی را در ساختارهای اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و علمی تجربه کرده اند . شاید برخی از افراد کهن سال به یاد دارند که زمانی در ایران ، مردم برای خرید کالاهای مرغوب و مورد نیاز خود ، از خرید کالاهای ساخت کشورهایی که در بالا به آنها اشاره شده است ، منع می شدند وتوصیه عمومی بر این بود از کالاهای ژاپنی و یا روسی و چینی استفاده نکنند ف صرف نظر از اینکه در آن دوران حکومت تحت سیطره ی سیاسی غرب قرار داشت ، اما تکنولوژی شزق به هیچ وجه نمی توانست با تولیدات و فناوری های غربی رقابت داشته باشد ، همان گونه که در گستره ی آلمان های شرقی و غربی - حتی خود مردم آلمان شرقی آرزوی زندگی در آلمان غربی و بهره گیری از مواهب و امکانات صنعتی و تکنولوژیک در بخش غربی آلمان را در سر می پروراندند. هنوز صنعت اروپای شرقی مثل آلبانی ، بوسنی و هرزوگوین ، صربستان و مونته نگرو و به طور کلی کشورهای حوزه ی بالکان یک صنعت ضمخت ، راکد و غیر قابل قیاس با اروپای غربی است و اتحادیه اروپا هزینه های سنگینی را بابت پر کردن خلاء بزرگ توسعه نیافتگی شرق اروپا پس از تشکیل این یونیون سیاسی - اقتصادی تحمل می کند . در جمهوری های ریکا از بیلوروس و مولداوی گرفته تا اوکراین و حوزه ی اژه ، علی رغم تمدن های درخشان باستانی که داشته اند ، همین رکود شرقی به چشم می خورد . روسیه پس از پذیرش اجباری و تحمیلی پروسترویکا و گلاسنوست که به اهتمام تئوریسین های غربی و با کاتالیزورهایی مانند میخائیل گورباچف و بوریس یلستین و هزینه های سنگین سازمان های جاسوسی غربی مانند اینتلیجنت سرویس و سیا و نیز سازمان موساد در اسرائیل ، و نیز به دلیل فشارهای هفتاد ساله دیوار آهنین سوسیالیسم ، نظام وحشتناک اتحاد جماهیر شوروی را به نظام هایی از هم گسیخته ، سرگردان و بلا تکلیف در مناسبات سیاسی بین المللی تبدیل کرد که حاصل آن چرخش ها و گرایش های جهشی و شتاب آلود آنان به سمت غرب بود ، به نحوی که آذربایجان ، گرجستان ، تاجیکستان و حتی ارمنستان که متحد بومی و رسمی ایران در این حوزه به شمار می رفت ، سبب حضور اتحادیه میلیتاریستی آتلانتیک شمالی (ناتو) تا بیخ گوش روسیه شد و اعتراضات شدید و بلکه فعال مسکو را در پی داشت . ولادیمیر پوتین ، مرد سیاستمدار و مقتدر روسیه وتئورسین بازیابی اقتدار این کشور با برنامه ریزی ها و آماده سازی هایی که انجام داد ، ملت روسیه را در قالب طرح های بلندپروازانه ی ملی بسیج کرد و به توفیقات قابل توجهی نیز دست یازید. تاثیر دیپلماسی پوتین به گونه ای است که غالب کارشناسان سیاسی مدودوف را تنها سایه ای از این مرد قدرتمند می دانند . چین ، کشوردیگری که در محدوده ی جغرافیایی و سیاسی ایران قرار دارد ، با اجرای برنامه های دراز مدت اقتصاد ی به دنیا ثابت نمودکه عملا" توسعه طلبی است عمل گرا و فرصت طلب که به هیچ روی منافع خویش را در مناسبات و روابط با دیگر کشورها فدای مصالح آنی و کوتاه مدت نمی کند . جمعیت و تولیدات روبه فزونی چین و صادرات روبه تزایدی که دارد حتی اقتصاددانان و برنامه ریزان امریکایی را نیز کلافه کرده است . چین اگر بخواهد به کشوری ، ولو دوست و همسایه امتیازاتی بدهد ، خواهان دریافت امتیازاتی متقابل و دوچندان است . نگاهی گذرا به تراز تجاری چین و صادرات و واردات آن به کشورهای دور و نزدیک خود به خوبی نشانگر این مدعاست . هم اکنون صادرات انواع کالاهای تولیدی چین به کشور ما ، بدون تعارف بسیاری از تولیدات و صنایع مارا با خطر جدی رکود و سکون مواجه ساخته است . چین ، در راه پیشبرد اهداف خود هیچ گونه اعتراض و انتقاد داخلی را از هر ناحیه ای ،به هر طریقی و به هر دلیلی نمی تواند برتابد ، چنان چه برخوردهای دهشتناک و سریع السیر این کشور با ناآرامی ها و نارضایتی های داخلی و مسلمانان در میدان مشهور تین آنمن و سیچیانگ را دنیا مشاهده کرد . امریکایی که ظاهرا" و به دلیل مشکلات داخلی پس از اا سپتامبر و از سال 2000 به بعد ، در کشور ما مداخله ی مستقیم چندانی نمی کرد ، با روی کار آمدن باراک اوباما ، و با وارد کردن خود به بحث مذاکرات هسته ای ایران با گروه موسوم به 1+5 ، دوباره خوی استکباری خود را نمایاند و بر مداخلات پوششی قبلی خود ، مداخلات مستقیم را نیز اضافه نمودف غول اقتصادی امریکا همواره نیاز به تامین انرژی در حجمی بسیار کلان دارد و حمله این کشور به بهانه های واهی به عراق و افغانستان نیز در راستای همین سیاست ها بود . اکنون ما مانده ایم و روش برخورد با این معضلات . به نظر می رسد رفتار غرب با ایران ، پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری به حالتی طمع ورزی و فرصت طلبی رسیده است که نیاز داخلی مارا به ثبات سیاسی و حل معضلات پیش آمده بسیار زیاد تر می کند. همه ی قدرت هایی که از آنها نام بردیم به اضافه ی اقمار عرب آنهامانند حکومت سعودی و یا مصر شدیدا" به دنبال یک هدف هستند و آنهم سوء استفاده از اوضاع داخلی ما . این واقعیات به ما می گوید که با سعه ی صدر بیشتر ، با تامل و فراست ، و با بازنگری سیاست هایی که شاید گاه به تندروی و گاه به کند روی دچار شده ، ضمن حفظ همه ی ارزش ها و باورها ی داخلی ، به سمت وفاق ملی ، رفع کدورت ها ، و پیش گیری عاقلانه از سوء استفاده گران و عوامل داخلی استکبار گام برداریم .