... !

(منبع : دزدیده شده از یه جایی )

سلام فایزه انگار خیلی از کویر وگل و...خوشت می اید در پینوشته از دکتر شریعتی مطلبی را بهت تقدیم می کنم .باشد که مقبول ابجی گردد


کویر انتهای زمین است ، پایان سرزمین حیات



در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم



و از آنست که ماوراء الطبیعه را که همواره فلسفه از آن سخن می گوید



و مذهب بدان می خواند در کویر بچشم میتوان دید، میتوان احساس کرد .



و از آنست که همه پیامبران از اینجا برخاسته اند و بسوی شهرها و ابادیها آمده اند .



درکویر خدا حضور دارد !




در کویر بیرون از دیوار خانه ، پشت حصار ده ، دیگر هیچ نیست .



صحرای بیکرانه ی عدم است ، خوابگاه مرگ و جولانگاه هول .




آسمان کویر سراپرده ی ملکوت خداست



و ...بهشت ! بهشت سرزمینی که در آن کویر نیست ،



با نهرهای سرشار از آب زلالش ،




جوی های شیر و عسل و نان بی رنج و آزادی و رهایی مطلقش



، بی دیوار ، بی حصار ، بی شکنجه ، بی شلاق ، بی خان ، بی قزاق ... بی کویر !




شب کویر ! این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمیشناسند .



آنچه می شناسند شب دیگری است ، شبی است که از بامداد آغاز می شود .



شب کویر به وصف نمی آید







برگرفته از کتاب هبوط در کویر اثر " دکتر علی شریعتی "

من عاشق شبای کویرم "
وقتی حضورت سیاهی شبو پاره میکنه " آرامش کویر به دادت میرسه ..
تو کویر همیشه نگات به دورترین نقطست " انگار میخوای از زمین کنده بشی و بری آخر آخرشو ببینی ..
واقعا کویر مرز دو عالمه و چقدر در کویر خدا راحت حس میشه ..

متشکرم داداش حیران " بی نهایت ممنون از لطفت

faezeh wrote:

دل من از تبار دیوارهای کاهگلی ست ..
ساده می شکند ..
ساده می افتد ..
ساده میمیرد ..
دل من تنها سخت میگرید .. !

(منبع : دزدیده شده از یه جایی )

شعر(ت) قشنگ بود احسنت . منم یه شعری از خودم ( یعنی مال خودمو دردیدم ) زدم تو بخش یادداشت ، مطالعه بفرمایید نظر بدید ممنون میشم.

بله خوندم ( پای قلبم در ره ماتم زدی )
ممنون " خیلی قشنگ بود "

من كه شعر بلد نيستم چيكار كنم
آخه بدبختي دزدي هم بلد نيستيم


از پنجره نگاه بکن آره اون میاد درسته بی وفاست ولی باید بیاد

میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده

غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده

آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر ای خدا کمک بکن برو ای دل بمیر

تو چرا سنگ نشدی میونه این همه سنگ میدونم دوسش داری مثل یه احصاصه قشنگ

آخه دوست داشتنیه مثل لیلا میمونه دل من شیدادییه مثل مجنون میمونه

فدای نازش بشم این نازش کشته مارو حالا که عاشق شدم می خواد بگه از پیشم برو

خدایا این احصاصمو از دلم نگیر ولی خصلت بدو از دل یارم بگیر

آخه گناهم نداره همش تقصیره منه زود دل می بندم زود عاشق میشم اینم میشه گفت یه جوری گناهه منه

بيا آخر كمال هم نشين اسر كرد [You must be registered and logged in to see this image.]