كتاب قانون»، مصداقي براي اصل مهم امر به معروف و نهي از منكر و به تعبير ديگر اصلاح مستمر اجتماعي است؛ اصلي كه مطابق سخن معصوم، يكي از پايه‎هاي نخبگان دين اسلام است.
به همين جهت، اين انتقاد كه اين فيلم تصوير زشتي از جامعه ايران به نمايش مي‎گذارد و واقعيت جامعه را نشان نمي‎دهد، چندان مقبول نيست، زيرا اساس هدف نويسنده، تهيه‎كننده و همچنين کارگردان اين فيلم نشان دادن واقعيت جامعه ايران نبوده، بلكه نمايش برخي كاستي‎ها بوده است تا بيننده فيلم، ادبي از نوع ادبي كه لقمان حكيم آموخت، بياموزد.
البته نمايش اين فيلم براي غيرايراني‎ها ممكن است درست نباشد، زيرا آن‎ها تنها با نيمي از چهره واقعي ايران آشنا مي‎شوند و نيم ديگر زيباي آن پنهان مي‎ماند. اين يك رشد اجتماعي است كه ملتي به دنبال رفع نقص‎هاي خود باشد و كساني كه داعيه‎دار اين امر عظيم هستند، مصلح اجتماعي به شمار مي‎روند.
گاه اصلاح اجتماعي از راه كتاب و مقاله و سخنراني انجام مي‎شود و گاه از راه هنرهايي چون سينما و تئاتر. به تعبير شهيد آيت‎الله مطهري، مصلح اجتماعي كسي است كه با نقاط ضعف جامعه خود مبارزه كند، هرچند از ميزان محبوبيت او كاسته شود، نه اين‎كه بر موج آن نقاط ضعف سوار شود تا راحت‎تر به اهداف شخصي خود برسد. البته چون اين فيلم جنبه طنز نيز دارد، برخي بزرگ‎نمايي‎هاي آن قابل توجيه است.
اين فيلم نشان مي‎دهد كه برخي از ما ايرانيان بيش از آن‎كه به حقيقت دين اسلام بپردازيم و دستورهای آن را رفتار كنيم، به ظواهر سنت‎هايي مي‎پردازيم كه ساخته عرف جامعه است. مثلا به سفره حضرت ابوالفضل ـ كه البته از آن جهت كه در آن قرآن خوانده مي‎شود با فضيلت است ـ و به شله‎زردي كه بايد در آن باشد، اهميت زيادي مي‎‌هيم، اما در سر همين سفره غيبت مي‌کنيم.
يا ممكن است فروشنده‎اي براي سفر حج تمتع و عمره مفرده و زيارت عتبات عاليات اهميت زيادي قايل باشد، اما نسبت به مسأله كم‎فروشي و آيه قرآن كريم كه «واي بر كم‎فروشان» بي‎تفاوت باشد. يا اين‎كه فردي از ما نسبت به عزاداري براي امام حسين(ع) ساعي باشد، اما در رعايت حق‎الناس و احوال عمومي كم‎توجه بوده و مثلا اسكناس را كه ثروت ملي است، مچاله سازد يا روي آن نقاشي كند. يا فروشنده‎اي مواد خوراكي تاريخ مصرف گذشته را به فروش بگذارد و توجه نداشته باشد كه اين هم يك گناه است و گناه فقط نماز نخواندن يا روزه نگرفتن و مانند اين‎ها نيست.
اين‎ها مواردي بود كه در فيلم «كتاب قانون» به آن پرداخته شده بود، اما موارد ديگري نيز هست كه در اين فيلم نيامده است، مانند نحوه رانندگي كردن ما ايرانيان كه در رتبه‎هاي آخر دنياست و براي هر تازه‎وارد خارجي موجب تعجب است و خود ما ايرانيان نيز وقتي به كشورهاي ديگر حتي كشورهاي همرديف خودمان مي‎رويم، تفاوت آشكاري را احساس مي‎كنيم.
همين گونه است مواردي مانند آشغال ريختن از درون خودرو به بيرون و در برخوردهاي اجتماعي به اندك بهانه‎اي دشنام دادن. اين‎ها مواردي است كه بايد مصلحاني به اصلاح آن بپردازند و چه بهتر كه اين اصلاح در قالب فيلم‎هاي سينمايي مانند «كتاب قانون» باشد.
نكته ديگري كه در اين فيلم هست، اين كه يك تشنه حقيقت كه به چشمه احكام و معارف اسلامي مي‎رسد، بسيار بيشتر از ما كه از طريق پدر و مادر و گاه از روي عادت به آن رسيده‎ايم، قدرشناس اين احكام و معارف است.
در آغاز اين فيلم نيز نكته‎اي فلسفي، عرفاني و رواني نهفته بود و آن اكسير بودن عشق است. رحمان تواناي مسلمان و ژوليت مسيحي در لبنان عاشق يكديگر مي‎شوند و از قضا اين عشق از ناحيه ژوليت نيز شديد است.
همين عشق و نيز سابقه آشنايي ژوليت با حافظ باعث مي‎شود كه ژوليت به اسلام گرايش پيدا كند و يك مسلمان واقعي شود كه اسلام را جدي گرفته و تك‎تك دستورهای آن را مورد توجه قرار مي‎دهد؛ یعني عشق به رحمان و پيشنهاد دوستانه رحمان به او كه آيا بهتر نيست پوشش اسلامي داشته باشي، وي را متحول مي‎كند و راه زندگي او را تغيير مي‎دهد و يك مسلمان واقعي و نه شناسنامه‎اي مي‎شود.
اين بخش از كيميا بودن عشق عفيف ـ به تعبير ابن سينا ـ را كه بسيار مورد توجه عرفا و فلاسفه و روان‎شناسان است، به‎ خوبي به تصوير كشيده است.
در بخش پاياني اين فيلم كه رحمان براي پيدا كردن آمنه (ژوليت) به جنوب لبنان مي‎رود، در بين راه راننده تاكسي جملاتي بر زبان مي‎راند كه خالي از اشكال نيست. او مي‎گويد من سال‎ها در اين كشور بوده‎ام و با اقوام گوناگون مسلمان، اعم از شيعه و سني، مسيحي، دروزي و غيره مراوده داشته‎ام، به اين‎جا رسيده‎ام كه «فرقي بين اديان و مذاهب نيست، همه يك پيام دارند و آن اخلاق است.»
از اين سخنان، بوي پلوراليزم و كثرت‎گرايي ديني به مشام مي‎رسد و اين بخش از فيلم از نقاط ضعف آن است، هرچند نمايش مناطق بمباران شده توسط رژيم صهيونيستي و به تصوير كشيدن سبعيت و درندگي اين رژيم در بخش پاياني فيلم، از نقاط مثبت آن به شمار می‌رود.
در مجموع، «كتاب قانون» را يك فيلم مثبت مي‎دانم و بر این باورم كه چنين فيلم‎هايي بايد ساخته شود و قطعا برخي نقاط ضعف آن نيز مورد توجه خواهد بود.
مقاله از دکتر علی مطهری