هنري كيسينجر وزير امور خارجه وقت آمريكا كه در رابطه با مسئله كردهاي عراقي و مسائل ديگر پي در پي از تهران ديدن مي كرد دوم نوامبر سال 1974 (11 آبان 1353 ) بازهم وارد تهران شد. اين بار به خاطر نفت و بازهم مسئله عراق.
شاه يك روز پس از ورود كيسينجر به تهران و نخستين دور مذاكرات با او اعلام داشت كه بهاي نفت نبايد تا آن حد بالا رود كه براي مصرف كننده قابل تحمل نباشد!. اين اظهار شاه نشان داد كه كيسينجر موفق شده بود اورا در پايين نگهداشتن بهاي نفت خام با غرب همنظر سازد. دور بعدي مذاكرات درباره مسئله عراق و خطر ادامه نزديكي آن به روسها بود كه معمولا درباره اش اعلاميه منتشر نمي شد و تنها تحولات بعدي نشان مي داد كه نتايج تماس ازچه قرار بوده است.
«كريستوفر هيچنز» در تاليف خود ــ محاكمه هنري كيسينجر، نشر ورسو ، لندن ،سال 2001 ، صفحات 576 تا 599 ــ شرح ديدارهاي پي در پي كيسينجر ازتهران را آورده است كه از محتواي اين نوشته چنين بر مي آيد:
حزب بعث عراق در سال 1968 با شعارهاي تند ضد غرب و برقراري سوسياليسم عربي حكومت عراق را به دست مي گيرد و به شوروي نزديك مي شود و با كردهاي ان كشور هم كنار مي آيد، به گونه اي كه قرار مي شود معاون رئيس جمهوري عراق يك كرد باشد. كيسينجر احساس خطر مي كند و در صدد برهم زدن سازش بغداد با كردها بر مي آيد.
سپس وقايعي! روي مي دهد كه بغداد مصطفي بارزاني را متهم به طرح نقشه ترور رئيس جمهوري عراق مي كند. و ميانه طرفين به هم مي خورد؛ يعني همان نتيجه اي كه كيسينجر انتظارش را داشت حاصل مي شود.
كيسينجر سپس نقشه يك جنگ گريلايي (چريكي) كردها بادولت عراق را مي كشد تا دولت بغداد مدتها گرفتار آن باشد و منافع امريكا در منطقه محفوظ بماند. وي به گوشزد «جوزف فارلند» سفير وقت آمريكا در تهران هم اعتنا نمي كند كه به او نوشته بود: وقتي كه جنگ چريكي شروع شود؛ كنترل از دست مي رود و رشته اي است كه سر دراز خواهد داشت.
امضاي پيمان دوستي شوروي و عراق در اوايل سال 1972 و ديدار كاسيگين نخست وزير شوروي از بغداد به كيسينجر وسيله داد تا مسئله را آنچنان بزرگ جلوه دهد كه كنگره آمريکا نتواند بر مخالفت خود با كمك امريكا به جنگ منطقه اي ديگري پافشاري كند.
تا اين زمان كمك به كردهاي عراق، تحريك آنان بر ضد دولت بغداد و دلگرم كردن ايشان به تضمين حمايت آمريكا؛ از طريق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) صورت مي گرفت كه عملياتي محرمانه بود و ريچارد هلمز مدير كل وقت آن به حرف شنوي از كيسينجر شهرت داشت.
اندكي بعد كيسينجر با نيكسون به مسكو رفت. درآنجا درباره تشنج زدايي مذاكره مي شود و در پايان مذاكرات هم اعلاميه اي بلند بالا از سوي سران دوكشور صادر مي گردد.
نيكسون و كيسينجر سپس با اين هدف كه شاه را وادار به كمك رساني به كردهاي عراقي در جنگ جاريشان با دولت بغداد كنند به تهران مي آيند و نيكسون در نطق رسمي خود شاه را «شاه شاهان» مي خواند و ... .
شاه نگران وضع خود در پي تحقق تشنج زدايي ميان امريكا و شوروي مي شود و نيكسون با صلاحديد كيسينجر به شاه اطمينان مي دهد كه امريكا دوستان خود را تنها رها نخواهد كرد! و بطور ضمني به شاه مي فهماند كه موضوع تشنج زدايي فعلا در حد صحبت (حرف) است و نگران آن نباشد.
كيسينجر در كتاب 1151 صفحه اي خاطرات خود در باره اين مذاكرات باشاه نوشته است: شاه كه هيچوقت با خواستهاي آمريكا مخالفت نمي كرد اين بار هم خواست ما را كه كمك او به كردهاي عراق در جنگ با دولت بغداد بود پذيرفت و چون شاه نظر مارا پذيرفت و با دادن هرگونه كمك نظامي و تداركاتي به كردهاي عراق موافقت كرد ما هم دشواري هايي را كه برسر تحويل جت « اف ــ 14» به او بود بر طرف ساختيم. ضمنا به شاه گفته شد كه در رساندن كمك به كردهاي عراقي؛ انگلستان، اسراييل و اردن هم در كنار او هستند و پادشاه اردن رابط ميان آنهاخواهد. به همين منظور شاه اردن درتابستان 1972 دو بار به ايران آمد و با شاه در نوشهر ملاقات كرد.
جنگ كردهاي عراقي براي ايران بيش از سيصد ميليون دلار هزينه داشت. شاه حتي براي بكار انداختن توپهايي كه به كردهاي عراقي داده بود سرباز ايراني بالباس كردي به عراق فرستاده بود.
دولت آمريكا سلاحهاي روسي را كه اسرائيل طي جنگ با كشورهاي عربي از آنها به غنيمت گرفته بود به 28 ميليون دلار خريداري و از طريق ايران براي كردهاي عراقي فرستاد.
به تدريج شاه رابط ميان ملامصطفي بارزاني و دولت آمريكا شده بود و وي نيازمندي هاي خود را از طريق شاه به كيسينجر اطلاع مي داد.
در سال 1974 دو عامل تازه در جريان جنگ كردهاي عراقي با دولت بغداد مشاهده شد. يكي برتري يافتن نيروهاي عراقي كه سلاحهاي بهتري از شوروي گرفته و از تعقيب كردها تا داخل خاك ايران و برخورد بانيروهاي ايران ابا نداشتند و ديگري ضعيفتر بودن جرالد فورد نسبت به نيكسون به گونه اي كه كنگره با دادن كمكهاي وسيع دولت امريكا به كردها مخالفت كرد و ريچارد هلمز هم ازمدير كلي «سيا» كنار رفته بود و سفير امريكا درتهران شده بود و مديركل تازه «سيا» مانند او حاضر نبود از بودجه «سيا» به كردها ي عراقي كمك شود. اين وضعيت سبب شد كه شاه در ملاقات 18 فوريه 1975 خود در زوريخ به كيسينجر اطلاع داد كه قصد سازش با عراق را دارد و كيسينجر موضوع را به اطلاع فورد رسانيد. در پي سازش ايران و عراق و حل مسئله شط العرب، ديدارهاي كيسينجر از ايران قطع، كردهاي عراق هم به امان خدا رهاشدند، کدورت کاخ سفيد واشنگتن از شاه آغاز شد و ....
طبق حرفهايي که در تهران و در طول رفت و آمدهاي مکرر کيسينجر به گوش مي خورد يکي هم اين بود که وسايل خوشگذراني کيسينجر در تهران رو به راه بود!.