در ابتدای سال 1360، درست در فضایی مشابه فضای همین روزها و به دنبال شدت گرفتن اختلافات میان بنیصدر و شهید رجایی، بنیصدر با طرح شعار «بنبست» و «رفراندم» میكوشید آنها را پلی برای رسیدن به اهدافش كند! در مقابل این طرح شخصیتهای سیاسی موضعگیریهای متفاوتی داشتند. از همة اینها جالب توجهتر و خواندنی تر موضع آقای سید محمد خاتمی در برابر پیشنهاد مزورانه و عوامفریبانة آن روز بنیصدر در خصوص رفراندم است كه در واقع مقصود اصلی این نوشتار نیز توجه به همین فراز از تاریخ بعنوانی یك عبرت تاریخی میباشد!
[You must be registered and logged in to see this image.]
این روزها در كنار اتفاقات ریز و درشتی كه در صحنة پر تب و تاب كشورمان رخ داده و هنوز در جریان است، سخن از ادعای «بحرانی بودن اوضاع كشور و ضرورت برگزاری همه پرسی در خصوص مشروعیت دولت منتخب ملت به عنوان راه برون رفت از بحران!» است كه از سوی آقای محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز و در راستای همان افاضات و اضافات آمریكاپسند و اسرائیل شادكن نامبرده طی سالیان اخیر مطرح شده است.[1] لازم دیده شد تا علاوه بر مواردی كه در رد این افاضات بی اساس از سوی صاحبنظران متعهد به رشتة تحریر در آمده (از جمله، یادداشت آقای حسین شریعتمداری در كیهان، 30/4/88، ص.2 با عنوان «پیشنهاد خاتمی یا دستورالعمل مایكل لدین؟!»[2]) نكات دیگری را در این زمینه به استحضار خوانندگان برسانیم.
قبل از هر چیز تذكر این نكته مقدماتی ضروری است كه –همانگونه كه آگاهان و بویژه شاهدان ماجراهای پرفراز و نشیب سالیان ابتدایی انقلاب و سالهای پرتب و تاب 58 تا 60 نیز یقیناً تصدیق مینمایند- آنچه در این ایام با آن مواجه هستیم چیزی نیست جز تكرار و بازتولید همان منازعات و دقیقاً با همان طرفین منازعه و همان آرایش!
در واقع امروز نیز جدال همان جدال همیشگی میان معتقدان به اسلام فقاهتی و خط اصیل امام از یكسو و غربزدگان و غرب باوران مدعی لیبرال دمكراسی از سوی دیگر و در یك كلام پیروان اسلام ناب محمدی (ص) از یكسو و هواداران اسلام مرفهان بی درد و اسلام آمریكایی از سوی دیگر است كه تنها رنگ و لعاب آن و نیز جای برخی بازیگران آن عوض شد است و بعبارت دقیقتر برخی از سابقون و اعضای جناح اصولگرا و اسلام خواهان با گذشت سه دهه و به دلایل مختلف، خواه آلوده شدن به چرب و شیرین دنیا، خواه بی بصیرتی و انحراف فكری و عقیدتی و خواه حب نفس و حب جاه و مقام خواهی و غرور و تكبر از جناح حق بریدهاند و مع الاسف با پیوستن به جبهة باطل شمشیر خود را علیه همان مرام و مكتب و آرمانهایی آختهاند كه تا دیروز خود در صف نخست مدافعه و جانبازی در راه آن قرار داشتند و این رمز وصیت جاودانة آن پیر و مراد عشق و پدر كبیر ملت ایران است كه اینگونه همگان را در طول تمام ادوار انذار و تنبه داد و فرمود: «میزان حال كنونی افراد است» و این است سر این دعای موجز اما پرمغز و پرمحتوا كه «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا»
[You must be registered and logged in to see this image.]
این روزها در كنار اتفاقات ریز و درشتی كه در صحنة پر تب و تاب كشورمان رخ داده و هنوز در جریان است، سخن از ادعای «بحرانی بودن اوضاع كشور و ضرورت برگزاری همه پرسی در خصوص مشروعیت دولت منتخب ملت به عنوان راه برون رفت از بحران!» است كه از سوی آقای محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز و در راستای همان افاضات و اضافات آمریكاپسند و اسرائیل شادكن نامبرده طی سالیان اخیر مطرح شده است.[1] لازم دیده شد تا علاوه بر مواردی كه در رد این افاضات بی اساس از سوی صاحبنظران متعهد به رشتة تحریر در آمده (از جمله، یادداشت آقای حسین شریعتمداری در كیهان، 30/4/88، ص.2 با عنوان «پیشنهاد خاتمی یا دستورالعمل مایكل لدین؟!»[2]) نكات دیگری را در این زمینه به استحضار خوانندگان برسانیم.
قبل از هر چیز تذكر این نكته مقدماتی ضروری است كه –همانگونه كه آگاهان و بویژه شاهدان ماجراهای پرفراز و نشیب سالیان ابتدایی انقلاب و سالهای پرتب و تاب 58 تا 60 نیز یقیناً تصدیق مینمایند- آنچه در این ایام با آن مواجه هستیم چیزی نیست جز تكرار و بازتولید همان منازعات و دقیقاً با همان طرفین منازعه و همان آرایش!
در واقع امروز نیز جدال همان جدال همیشگی میان معتقدان به اسلام فقاهتی و خط اصیل امام از یكسو و غربزدگان و غرب باوران مدعی لیبرال دمكراسی از سوی دیگر و در یك كلام پیروان اسلام ناب محمدی (ص) از یكسو و هواداران اسلام مرفهان بی درد و اسلام آمریكایی از سوی دیگر است كه تنها رنگ و لعاب آن و نیز جای برخی بازیگران آن عوض شد است و بعبارت دقیقتر برخی از سابقون و اعضای جناح اصولگرا و اسلام خواهان با گذشت سه دهه و به دلایل مختلف، خواه آلوده شدن به چرب و شیرین دنیا، خواه بی بصیرتی و انحراف فكری و عقیدتی و خواه حب نفس و حب جاه و مقام خواهی و غرور و تكبر از جناح حق بریدهاند و مع الاسف با پیوستن به جبهة باطل شمشیر خود را علیه همان مرام و مكتب و آرمانهایی آختهاند كه تا دیروز خود در صف نخست مدافعه و جانبازی در راه آن قرار داشتند و این رمز وصیت جاودانة آن پیر و مراد عشق و پدر كبیر ملت ایران است كه اینگونه همگان را در طول تمام ادوار انذار و تنبه داد و فرمود: «میزان حال كنونی افراد است» و این است سر این دعای موجز اما پرمغز و پرمحتوا كه «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا»