Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionتقديم به بی بهانه ترين عشق زندگيم Emptyتقديم به بی بهانه ترين عشق زندگيم

more_horiz
دیگه خواستن یا نخواستن ، واسه من فرقی نداره

دیگه هیچی نمی تونه ، واسه من شادی بیاره

دیگه امروز نه بهاره ، نه واسم تازگی داره

حتی امروز ، حتی فردا ، دیگه معنایی نداره

وقتی تو هیچی نمی گی ، یعنی این آخر کاره

یعنی این سکوت مرگه ، واسه قلب پاره پاره

دیگه حرفام ، مثه شعرام ، پیش تو جایی نداره

دیگه قلبم می گه بسه ، که دیگه فایده نداره

میگه اشکام ، واسه چشمام ، تا ابد میخواد بباره

چون واست معنی نداره ، که به عشقم بگی آره

اگه امشب آسمونی ، شدی باز غرق ستاره

واسه من مثل سرابه که بیام پیشت دوباره

واسه من عین خیاله ، که ببینم یه ستاره

می دونی کاری نداره ، که بشی برام ستاره ؟

تا صدای گریه هام باز ، بشن آهنگ و ترانه

تا بگم تنت دوباره ، عطر عاشقانه داره

تا بشم مست و بمیرم ، واسه چشمات بی بهانه ...

descriptionتقديم به بی بهانه ترين عشق زندگيم Emptyتقديم به تنها زمزمه ی رويای شبهام

more_horiz
شب های من

دوباره باز این حدیث آشنا ، کهنه و همدم ولی تنها

در قاب دلگیر لحظه هایم ، تصویر هجوم تنهایی ها


ناگزیر از عادت بیدار شب ها

نا امید از خلوت دلتنگ غم ها

بی نصیب از این همه سنگین رویا


شب های من

چشم های خسته از یک انتظار

گریه های خالص بی اختیار

بغض های ساکت و دیوانه وار


بی هراس از گم شدن در ظلمت شب های تار

بی قرار اشک هایم در تقلای فرار ، در تمنای بهار


شب های من

ازدحام لحظه های بی کلام

در تلاطم ، در شتاب دشنه های سهمگین بی مرام

در گریز از ضربه های ناتمام


من ندارد زخم هایم التیام

من ندیدم فرجام ، اشتیاق یک سلام

من ندانم معنی حسن ختام...

descriptionتقديم به بی بهانه ترين عشق زندگيم Emptyتقديم به اونی که همه وجودم مست عطر تنشه

more_horiz
خیلی وقته که ندیدمش ، دلمو می گم. آخه یه نفر دزدیدتش

خیلی وقته که تپشش رو احساس نمی کنم. شاید اونو زیر پاهاش له کرده باشه

درست مثه گلی که زیر پاهای باغبونش له بشه !


اصلا چرا مواظبش نبودم؟ چرا فکر نمی کردم ممکنه یه نفر اونو ازم بگیره؟

نمی دونم، شاید چون نمی دونستم که افسار آدم دست دلشه که وقتی میفته دست یه کس دیگه میشه مثه یه پرنده که ببرنش تو یه باغ ، اما با قفس !


نمی دونم ، نمی دونم چرا هنوز باورم نمی شه که باورش کردم !

نمی دونم چرا با این که دزد دلمو میشناسم نمی رم اونو ازش پس بگیرم !


آخه هر روز می گم که میرم و دلمو ازش پس می گیرم، ولی نمی دونم چرا وقتی می بینمش دلم می خوات صد تا دل دیگه داشته باشم تا اونا رو هم بهش بدم !

نمی دونم چرا مدت ها به حسرت یه نگاه بهش خیره میشم، با این که می دونم نگاهش حسرتم رو بیشتر می کنه !


با این که می دونم بدترین حس دنیا یعنی حسادت می تونه یه کوه رو هم آب بکنه، نمی دونم چرا روز به روز بیشتر به زمین و زمان حسادت می کنم و نمی ذارم هیچکس تو حسادت ازم جلو بزنه !

با این که هیچ شبی خواب ندارم ولی هر شب خوابشو می بینم !


ولی اینو می دونم که شدم مثه یه ماهی که افتاده تو ساحل، ولی دوست نداره برگرده تو آب، میخوات همین جا تو ساحل جون بده !

descriptionتقديم به بی بهانه ترين عشق زندگيم Emptyتقديم به اونی که زير شمشير عشقش رقصيدم و جون دادم ولی هيچوقت نديد !

more_horiz
نمیخوام یادم بیاد ، صدای اشکای خیسم زیر تیز خنده هات

نمیخوام یادم بیاد ، هیچی از ناله قلبم واسه از دست دادن عمق نگات

نمیخوام یادم بیاد، آرزو داشتن واسه مردن زیر سنگین تمام غصه هات

نمیخوام بشم فدات، نمیخوام داشته باشم حسرت بودن تو یه لحظه از شبات


دیگه هیچی نمیخوام.




نمیخوام یادم بیاد،هیچی از برق نگات ، توی پاییز چشات، توی زرد لحظه هات

نمیخوام یادم بیاد، حسادت بودن تنها تکیه گات

تا بگی حاضری باشم تو صدات ، تا بگی حاضری باشم خاک پات


دیگه هیچی نمیخوام




نمیخوام یادم بیاد ، بوی عطر پیرهنات، بوی خوب بودنات

بوی یک ثانیه سر گذاشتن رو شونه هات

نمیخوام یادم بیاد، عکس دستام تو موهات، عکس بوسیدن خاک زیر پات

نمی خوام یادم بیاد، هیچی از خواهش با تو بودنم ، زیر بارون شبات

نمیخوام یادم بیاد، حتی رقصیدن با عشق صدات، زیر شمشیر همه نخواستنات

حتی از خواستن و از بودن و از خاطره هات، دیگه هیچی نمیخوام.

دیگه بی تو بودناتو نمیخوام، دیگه عاشق بودن و بغض نبودن تو نگاتو نمیخوام

دیگه اون غرور ریخته زیر پاتو نمیخوام


دیگه هیچی نمیخوام




نمیخوام یادم بیاد، که شدم عروسک تو قصه هات، که شدم عاشق و دیوونه آهنگ صدات.

دیگه از شکستن و باختن توی بازی هات بدم میات

دیگه از بازی عشقت واسه باختن تو تموم قصه هات بدم میات

به خدا بازیچه عشق تو بودن حدی داره، دیگه از عشق تو هم بدم میات


دیگه هیچی نمیخوام




نمیخوام یادم بیاد، که تو جنگه قصه هات، منم اون عاشق سوخته تو تموم لحظه هات

حتی از عشق تو هم من دیگه هیچی نمیخوام

دیگه من از همه چیز، چیزی ندارم که بخوام


به خدا من دیگه هیچی نمیخوام

descriptionتقديم به بی بهانه ترين عشق زندگيم Emptyتقديم به اونی که طعم تلخ تنهايی رو بهم چشوند

more_horiz
شروع کردن یعنی بالاخره تمام شدن. و تمام شدن تلخ تر از تمام کردن

تمام کردن یعنی تکامل، یعنی دیگر کافیست

اما تمام شدن... یعنی تسلیم، یعنی ( از سرت هم زیاد بود ).


گاه می گویم کاش نبودم

یا که ای کاش می توانستم خود تمام کنم. زندگی را ، با تمام حوادث ناگوارش

هیچ چیز آن طوری نیست که فکر می کردم. حتی آن طوری نیست که فکرش را هم نمی کردم

همه چیز همان طوری هستند که باید.


باید آمد ، باید رفت. باید دید ، باید شنید. باید برد ، باید باخت

باید سوخت و دوباره ساخت. باید ساخت و دوباره باخت

باید دید و چیزی نگفت. باید شنید و دوباره خفت.


باید عشق ورزید و آرام گرفت

آرامشی تلخ ، مثل آرامش شمع

پروانه صفت سوختن و داد و هوار ، همه لاف عاشقیست. شمع هم می سوزد.


تلخی همان فریاد است و فریاد شادی های کوچک نوید سعادت نیست

چرا که نفیر شقاوت است کوچک دیدن و شاد شدن.



همه آغاز شده هایی هستیم از ذات تنهاییمان

باز یکی خواهیم شد. یک تنهای بی پایان...


زندگی سوختن و ساختن است

زندگی ساختن و باختن است

زندگی پرپر یک قاصدک است

زندگی تنها و تنها شدن است
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply