نامه
سلام نازنين نيما
امروز ساعت شماته داري كه برايم خريده بودي ، براي بار هزارم به خواب رفت
و تو هنوز نيامده اي
بخدا ديگر حساب كوچ پرستو ها از دستم در رفته است
فقط شنيده ام كه هيتلر مرده
و آنقدر دير شده كه آدمها بجاي دمپختك پيتزا ميخورند
روزگار غريبي شده است نازنين
دوره ، دوره ء قبرهاي دو طبقه و سه طبقه است
و به قول بي بي دوره ء آخرالزمان
همه چيز عوض شده و محله ديگر آن صفاي قديم را ندارد
اصغر گدا بنز خريده و پسر شوكت خانم از ژاپن برگشته است
كتاب فروشي سيد هم چند سالي است كه كافي شاپ شده و رضا كله پز فست فود بازكرده
و من چند وقتي است كه معني بعضي از حرفها را نميفهمم
نميفهمم و قتي ميگويند لايه ء اوزون سوراخ شده و هر كس خاك تو سري كند ايدز ميگيرد يعني چه ...
اما دلواپس من نباش ...
اينجا همه چيز خوب است و لباس همه سپيد است
و حتي سوپ هايشان هم از سوپ هاي ننه سكينه خوشمزه تر است
ميانه ء پرستار ها هم با من بدك نيست
و هر روز سه نوبت به من اسمارتيز ميدهند
اما از تو چه پنهان نميدانم چرا اسمارتيز ها هم تلخ شده است
و نميدانم چرا هر وقت دلم هواي تو را ميكند به من سوزن ميزنند
بخدا ديگر جاي سوزن ها روي تنم مور مور ميشود
...
پس زودتر بيا تا قطره قطره آب نشده ام ...
« نيما »
سلام نازنين نيما
امروز ساعت شماته داري كه برايم خريده بودي ، براي بار هزارم به خواب رفت
و تو هنوز نيامده اي
بخدا ديگر حساب كوچ پرستو ها از دستم در رفته است
فقط شنيده ام كه هيتلر مرده
و آنقدر دير شده كه آدمها بجاي دمپختك پيتزا ميخورند
روزگار غريبي شده است نازنين
دوره ، دوره ء قبرهاي دو طبقه و سه طبقه است
و به قول بي بي دوره ء آخرالزمان
همه چيز عوض شده و محله ديگر آن صفاي قديم را ندارد
اصغر گدا بنز خريده و پسر شوكت خانم از ژاپن برگشته است
كتاب فروشي سيد هم چند سالي است كه كافي شاپ شده و رضا كله پز فست فود بازكرده
و من چند وقتي است كه معني بعضي از حرفها را نميفهمم
نميفهمم و قتي ميگويند لايه ء اوزون سوراخ شده و هر كس خاك تو سري كند ايدز ميگيرد يعني چه ...
اما دلواپس من نباش ...
اينجا همه چيز خوب است و لباس همه سپيد است
و حتي سوپ هايشان هم از سوپ هاي ننه سكينه خوشمزه تر است
ميانه ء پرستار ها هم با من بدك نيست
و هر روز سه نوبت به من اسمارتيز ميدهند
اما از تو چه پنهان نميدانم چرا اسمارتيز ها هم تلخ شده است
و نميدانم چرا هر وقت دلم هواي تو را ميكند به من سوزن ميزنند
بخدا ديگر جاي سوزن ها روي تنم مور مور ميشود
...
پس زودتر بيا تا قطره قطره آب نشده ام ...
« نيما »