Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


اگر خدا هست پس...

power_settings_newLogin to reply
+4
faezeh
nahid
انسانم آرزوست
rafighetanha
8 posters

descriptionاگر خدا هست پس... Emptyاگر خدا هست پس...

more_horiz
مردي به آرايشگاه رفت تا آرايشگر موهايش را کوتاه کند . آرايشگر که مشغول کار شد طبق عادت هميشگي با مشتري شروع به صحبت کرد . درباره موضوعات گوناگوني صحبت کردند تا موضوع گفتگو به خدا رسيد . آرايشگر گفت : من هرگز به خدا اعتقاد ندارم . مشتري پرسيد : چرا اينگونه فکر مي کني ؟ آرايشگر گفت : کافي است پايت را از اينجا بيرون بگذاري و به خيابان بروي و دريابي که خدا وجود ندارد . چرا اين همه آدم بيمار و فقير در جهان هست؟ اگر خدا هست وجود اين همه آواره به چه معني است؟ دليل اين همه مشکل که مردم دارند چيست؟
اگر خدا هست پس نبايد رنجي وجود داشته باشد . من نمي توانم تصور کنم خدايي که همه را دوست دارد ، اجازه دهد اين وضعيت ادامه داشته باشد .
مشتري لحظه اي فکر کرد ولي نخواست جوابش را بدهد که مبادا مشاجره اي در بگيرد .
بعد از اتمام کار وقتي مشتري آرايشگاه را ترک کرد درست همان لحظه مردي را با موهاي بسيار بلند و ريش هاي ژوليده و بسيار کثيف ديد. مشتري به آريشگاه برگشت و به آرايشگر گفت : آيا مي داني که در دنيا هرگز آرايشگر وجود ندارد ؟
آرايشگر گفت : چگونه چنين ادعائي مي کني, در حالي که من اينجا هستم و همين چند دقيقه پيش موهاي ترا اصلاح کرده ام؟
مشتري ادامه داد : آرايشگر وجود ندارد چون اگر وجود داشت آدمي به آن شکل و شمايل با آن موهاي بلند و ژوليده وجود نداشت و اشاره کرد به همان مرد کثيف و ژوليده که حالا داشت از مقابل آرايشگاه عبور مي کرد . آرايشگر گفت : نه, من وجود دارم, چرا آن مرد به پيش من نمي آيد؟
مشتري گفت : و نکته همين جاست ، خدا هم وجود دارد. دليل وجود اين همه اين مشکلها آن است که مردم به سوي خدا روي نمي آورند و دنبالش نمي گردند.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
سلام دوست عزیز.جالب بود استفاده کردم .شاد باشی

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
توجيه خوبي بود اما يك سوال :
در مورد كسي كه كاملا با خدا ست و در تمام زندگي اش تنها به خدا توكل كرده و از اون كمك خواسته اما به يكباره و به ناحق توسط عده اي به فرض كشته مي شه يا مورد ستمي قرار مي گيره چه توجيهي داريد؟ در اينجا ظلم وارد شده به فرد اصلا به خاطر دوري اون از خدا نبوده و انتظار مي ره كه خدا در چنين مواردي ازش حمايت كنه؟ :?:

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
سلام
من هنوز منتظر جواب شما هستم :D

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
سلام ناهید جان
ناهید عزیزم چون زندگی روی این کره ی خاکی تنها بخش کوچکی از وجود آدمی هست و دقیقا مثال یه سفر کوتاه آدمه نمیشه با این کلیت نظر داد
مثل اینکه اگه کسی از سفری برگشت و به هر دلیلی از سفرش راضی نبوده یا بهش خوش نگذشته ؛ ما بتونیم با قاطعیت بگیم پس اون آدم توی زندگی روزمرگیشم آدم بدبختیه ...!!!
تقریبا میتونم بگم ما از راز خلقت و زندگی ادما و حتی مصلحت زندگیمون هیچی نمیدونیم..
خیلی وقتا پشت اتفاقای به ظاهر بد و دردناک" آینده های روشنیه و برعکس...
گاهی بدبختیای آدم به خاطر گناه های خودشه" اما گاهیم نه؛ واقعا امتحانن؛ گاهیم که لازم باشه آدم تاوان بعضی کاراشو توی همین دنیا میده (که به نظر من اینم میتونه یه لطف باشه" چون مصیبت این دنیا هرچیم بزرگ از اون دنیا بهتره..البته این مورد نظر منه)
ولی ناهید جان هر آدمی یه خدایی میسازه واسه ی خودش" خدات رو قشنگ تصور کن" دقیقا همونجوری که هست..
خدا بنده رو جزا نمیده؛ هر اتفاقی تو زندگی ما چه خوب چه بد انعکاس اعتقادات و رفتار خود ماست..
مثلا کسی که حالا به خدا اعتقاد داره ولی خب نمازیم نمیخونه" این آدم قرار نیست تو این دنیا بدبختی بکشه ولی شاید خوندن همون نماز زندگیشو از اونی که هست بهتر بکنه" شایدم نه پاداش همون نماز بمونه واسه اون دنیاش...
البته برای مصداق سوال شما هیچ نمونه ای بالاتر از زندگی ائمه نیست" یا پیامبرا .. توی تاریخ هیچ حادثه ای دردناک تر از صحرای کربلا که نیست" شاید اون موقع هم خیلیا گفته باشن اگه واقعا خدایی بود چرا حد اقل با بارون سعی نکرد به امام حسین کمک کنه..؟؟
ولی خب این فقط ظاهر اون اتفاق بود" اون شکست از هر پیروزی با ارزش تر بود..
خیلیا تو این دنیا چیزایی که بنظر ما لازمه ی خوشبختیه رو ندارن و البته دردمند و بدبختن" ولی با اعتقادن و شریف .. اما کی میتونه به جرات بگه اگه همین آدم زندگی دیگه ای داشت باز به همین اندازه با اعتقاد و خوب میموند..؟؟!!
کی میتونه به جرات بگه اگه مظلومی امروز زیر تیغ ظالم نمیره فردا خودش ظلم نمیکنه و آدم نمیکشه..
پس اگه روزی از اجرای عدل عاجز موندی خدا رو مواخذه نکن" که آتش عشق خدا به بندش هستی رو با هفت آسمونش میسوزونه پس خدا نمیتونه به معشوقش ظلم کنه..

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
خیلی این سوالو شنیدم چرا بدی آفریده شد؟
ولی واقعیت اینه که بدی آفریده نشده!
اصلا بدی چی هست؟ ؟
خدا یه سری چیزا رو خوب واسه ما معرفی کرده " حالا هر چیزی که در مقابل این خوب قرار بگیره ما بهش میگیم بدی..
پس بدی رو خود ما به وجود میاریم چون در مقابل خدا ایستادیم و عکس اون چیزی که اون خواسته رو انجام دایم..!
اما خب چی باعث شده که ما همچین کاری رو بکنیم و مرتکب گناه بشیم؟
این حالت وقتیه که ما نتونستیم راه خدا رو از شیطان تشخیص بدیم یا ساده تر اینکه ما خواسته ی شیطان رو بر آورده کردیم..
(که اعتقاد به خدا و راه هایی که باعث نزدیکی ما به خدا بشه مثل زیادی دعا و.. اینجور موقه ها نوری میشن که راه درست رو به ما نشون بدن..)
و اینکه شیطان تونسته خدا رو از ما بگیره جز این نیست که عدل خدا و ظلم خود ما رو برای ما واضح تر میکنه ..
واضحه که برای خدا کاری نداشت به جای بیرون کردن شیطان از بهشت اون رو از بین ببره " اما خدا عادل بود ..
...!!
(به این موضوع خوب فکر کنین" به باورای قشنگی میرسین..)

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
خیلی حرف زدم ولی نمیدونم تونستم اونجور که باید حرفمو خوب ادا کنم " اگه جایی از حرفم ایراد داره یا جوابم اصلا قانع کننده نبود بهم بگو..
53

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
مرسی فائزه جون از توضیح کاملی که برام دادی :[بوسه]:
این آقای رفیق تنها که اومد یه چیزی نوشت و رفت :!: دیگه هیچ جوابی نداشت بده :?:
اصلا انگار نه انگار که این سایت فروم هستش یعنی سایتی برای گفتگو، بحث، تبادل نظر
اگه قرار باشه بیایم و همین طوری یه چیزی بنویسیم و بریم و توی هیچ بحثی شرکت نکنیم که دیگه چرا بیایم انیجا همون توی وبلاگمون می نویسیم دیگه :?: :!:
بازم از توجه ات ممنونم فائزه جون 53

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
خواهش میکنم عزیزم
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم
:[قلب]:

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
nahid wrote:
مرسی فائزه جون از توضیح کاملی که برام دادی :[بوسه]:
این آقای رفیق تنها که اومد یه چیزی نوشت و رفت :!: دیگه هیچ جوابی نداشت بده :?:
اصلا انگار نه انگار که این سایت فروم هستش یعنی سایتی برای گفتگو، بحث، تبادل نظر
اگه قرار باشه بیایم و همین طوری یه چیزی بنویسیم و بریم و توی هیچ بحثی شرکت نکنیم که دیگه چرا بیایم انیجا همون توی وبلاگمون می نویسیم دیگه :?: :!:
بازم از توجه ات ممنونم فائزه جون 53


سلام خدمت شما ناهيد خانم؟؟؟و فائزه خانم:pale:
اين خانم ناهيد چقدر عصباني تشريف دارن!...اولا بنده جواب داشتم بدم...وميدم
ثانيا شما دانشجوي فلسفه(كدوم دانشگاه؟؟؟) كه بهتر بايد بدونيد...
بعدشم از اين همه لطف و كرم و دلنگرونيتون ممنونم :( :( :( :(
"جای اینکه تشنه خونم باشی
یه بار شده دل نگرونم باشی"
حداقل فكرم نكرديد كه اين رفيق تنها...
بي خيال
چشسب حتما جوابتون رو به طور كامل ميتايپم و مفرستم تا اينقد زخمت نكشيدو بنده رو نزديد.
از زحمتي كه فائزه خانم كشيدنم ممنونم كه حداقل ايشون به كمك من رسيد...تا ناهيد خانم منو نكشته بود؟؟؟؟

:!: :pale: :pale:

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
سلام خدمت شما ناهيد خانم؟؟؟و فائزه خانم
اين خانم ناهيد چقدر عصباني تشريف دارن!...اولا بنده جواب داشتم بدم...وميدم
ثانيا شما دانشجوي فلسفه(كدوم دانشگاه؟؟؟) كه بهتر بايد بدونيد...
بعدشم از اين همه لطف و كرم و دلنگرونيتون ممنونم
"جای اینکه تشنه خونم باشی
یه بار شده دل نگرونم باشی"
حداقل فكرم نكرديد كه اين رفيق تنها...
بي خيال
چشسب حتما جوابتون رو به طور كامل ميتايپم و مفرستم تا اينقد زخمت نكشيدو بنده رو نزديد.
از زحمتي كه فائزه خانم كشيدنم ممنونم كه حداقل ايشون به كمك من رسيد...تا ناهيد خانم منو نكشته بود؟؟؟؟



سخت نگير آقاي رفيق تنها :D
گاهي وقتا يه كم تندي براي به بحث كشيدن ديگران لازمه ;)
به هر حال من همچنان منتظر جواب شما هستم :queen: :P

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
ناهيد جان 53
شايد زندگي آن جشني نباشد كه هميشه آرزويش را داشتيم اما بگذار حال كه به آن دعوت شده ايم تا مي توانيم زيبا زندگي كنيم.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
سلام
واما پاسخ تقريبا كاملي براي سوال ناهيد خانم در چند پست:

توکل به عنوان یک ویژگی و صفت پسندیده در آیات و روایات زیادی مطرح شده است و بسیار مورد تأکید دین اسلام است، اما این بدان معنا نیست که انسان اگر توکل بر خدا نمود، دیگر دچار هیچ مشکلی در زندگی نخواهد شد. انسان طبيعتاً به گونه‏اى است كه اگر به خود وانهاده شود و هيچ مشكل و سختى خاصى نداشته باشد، به خود مغرور شده و به تكبر و استكبار كشيده شده و از عواقب سوء عملكرد خود و پيش آمدهاى بعدى غافل مى‏شود. براى پيشگيرى از اين معضل، حكمت الاهى اقتضا نموده كه زندگى دنيوى انسان محفوف به ضعف‏ها و گرفتارى‏ها و مشكلاتى طبيعى و يا خود ساخته انسان باشد، از اين رو حوادثى چون بيمارى‏ها، مرگ و معلوليت‏ها، فقر و غنا، سيل و زلزله و طوفان و آتش فشان، حشرات موذى و حيوانات درنده و... را بر جسم انسان محيط نموده و نفس او را با عقل، شهوت، هاديان الاهى از يكسو و شيطان و خناسان انسى از سوى ديگر و محدوديت در دنيا و لزوم علم و ايمان به غيب درگير نموده است.
از اين رو بايد گفت: كل عالم هستى با همۀ نعمات و بلاهايش صحنۀ امتحان و ابتلای انسان و سبب تعالى و ترقى نفس او در دنيا و آخرت است، و اگر اين معضلات نبودند، ترقى و تعالى هم براى انسان محال مى‏نمود.
بنابراین، اگر انسان مؤمن در زندگی دچار مشکل شد، باید آن را به فال نیک بگیرد، و آن را امتحان و آزمایش الاهی تلقی کند، نه این که تصور کند خداوند او را رها کرده و توجهی به او ندارد. همان گونه که الیای الاهی این گونه می کردند. امام حسین (ع) در روز عاشورا هرچه عرصه بر او تنگ تر می شد، می فرمود: خدایا راضی به قضای تو و تسلیم امر تو هستم.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
. توکل، عبارت است از: اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا، و حواله کردن همۀ کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوۀ الاهی.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهي به این واقعیت که مخلوق، نه زیان مي رساند و نه عطا و منعي دارد، و این که چشم از دست و سرمایه مردم برداري؛ هنگامي که بنده اي چنین شد جز برای خدا کار نمي کند و به غیر او امیدي ندارد. و اینها همگي حقیقت و مرز توکل اند».
این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همۀ کارهایي را که در عالم هستي انجام مي گیرد، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه اي نیست مگر به واسطۀ او. اگر کسي واقعا چنین اعتقادی داشته باشد، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه مي کند. البته این بالا ترین مرتبه توکل است، ولی توکل دارای مراتبي است که این جا فرصت بیان آنها نیست.
توکل به عنوان یک ویژگی پسندیده در آیات و روایات زیادی مطرح شده است که به چند نمونه از آن اشاره مي کنیم:
« اگر ایمان دارید بر خدا توکل نمایید» ، «خدا صاحبان توکل را دوست دارد».
«هر که توکل بر خدا کند، خدا او را کفایت مي کند».
امام باقر (ع)فرمود: « کسی که بر خدا توکل کند مغلوب نمي گردد و هر که به خدا پناه آورد، شکست نمي خورد».
حضرت علي (ع): «توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدي و محفوظ ماندن از هر دشمني است».
از آنچه بیان شد روشن مي شود که:« توکل» یکي از فضیلت های اخلاقی است و بسیار مورد تأکید آیات و روایات، اما این بدان معنا نیست که انسان اگر توکل بر خدا نمود، دیگر دچار هیچ مشکلی نخواهد شد.
2. انسان طبيعتاً به گونه‏اى است كه اگر به خود وانهاده شود و هيچ مشكل و سختى خاصى نداشته باشد، به خود مغرور شده و به تكبر و استكبار كشيده شده و از عواقب سوء عملكرد خود و پيش آمدهاى بعدى غافل مى‏شود. براى پيشگيرى از اين معضل، حكمت الاهى اقتضا نموده كه زندگى دنيوى انسان محفوف به ضعف‏ها و گرفتارى‏ها و مشكلاتى طبيعى، يا خود ساخته انسان باشد، از اين رو حوادثى چون بيمارى‏ها، مرگ و معلوليت‏ها، فقر و غنا، سيل و زلزله و طوفان و آتش فشان، حشرات موذى و حيوانات درنده و... را بر جسم انسان محيط نموده و نفس او را با عقل، شهوت، هاديان الاهى از يكسو، و شيطان و خناسان انسى از سوى ديگر، و محدوديت در دنيا و لزوم علم و ايمان به غيب درگير نموده است. مقابله انسان با معضلات جسمانى و نفسانى‏اش مكوّن شخصيت و هويّت او مى‏گردند. عقل و فطرت از درون و انبيا و اوليا الاهى از برون هدايتگر او به سوى موضع گيرى صحيح و دست يابى به كمال انسانيت‏اند و شهوات حيوانى و اميال و آروزهاى دراز از درون و شياطين جنى و انسى از برون رهزن سعادت اويند، تا گل سر سبد آفرينش خود راه خود را برگزيند؛ زيرا قضاى الاهى بر اختيار او قرار گرفته و انسان گزيرى از اين امور ندارد!
از اين رو بايد گفت: كل عالم هستى با همۀ نعمات و بلاهايش صحنۀ امتحان و ابتلای انسان و سبب تعالى و ترقى نفس او در دنيا و آخرت است، و اگر اين معضلات نبودند، ترقى و تعالى هم براى انسان محال مى‏نمود.
در اين ميان سهم اولياء الله از بلايا بيشتر است؛ زيرا ايشان براى تعالى و ترقى مستعدترند. بلايايى كه براى انبيا و اوليا پيش مى‏آيد، منتج چند امر است:
2-1. تقويت اراده و نفوس ايشان و گسترش سعۀ وجودى آنها و تقويت ولايت تكوينى ايشان.
2-2. ارتقای درجات ايشان در منازل آخرت.
2-3. تنفر هر چه بيشتر ايشان از دنيا و تبعات آن و رغبت بيشتر آنها به آخرت و آنچه نزد خداوند برايشان مهيا مى‏گردد.
2-4. تكثير در تضرع و الحاح و التجا به حق و ياد خدا و كسب زاد و توشه بيشتر براى آخرت. البته خود اوَلیا نيز با رضایت و طيب خاطر از اين بلايا استقبال مى‏كنند و با پيش آمدن اين گرفتارى‏ها بر يقين و ايمان و رضايشان افزوده مى‏شود و به خدا و ملاقات او شوق بيشترى پيدا مى‏كنند؛ زيرا پشت سر نهادن هر امتحانى، ارتقای رتبه‏اى را در پى دارد و عمر كوتاه دنيا در برابر آخرت، و بلاياى اين جا در مقابل نعمات پايدار آن اصلاً قابل مقايسه نيست. اگر نظرى كوتاه به كربلاى سال 61 هجرى بيفكنيم نمونه‏هايى بارز از اين عشق بازى‏ها را مى‏يابيم.
اما آنانى كه ظرفيت كمترى دارند، تنها به اندازه مكتسبات و توان و كشش آنها مورد امتحان واقع مى‏شوند، و اگر از آن امتحان سرافراز بيرون آمدند، نوبت به امتحان‏هاى بعدى مى‏رسد. توجه به این نكته ضروری است كه همۀ امتحانات به يك نحو نیست. يكى به فقر امتحان مى‏شود و ديگرى به غنا، يكى به مصيبت امتحان مى‏شود و ديگرى به وفور نعمت، يكى با عافيت و ديگرى به امراض و يكى به علم و موفقيت‏هاى علمى و ديگرى به توفيق عبادت و رياضت! و ممكن است يك انسان گاهى به اين آزموده شود و گاه به آن، و اين بستگى به اين دارد كه خود را مهياى كدام آزمون كرده باشد. البته اين آمادگی نتيجه سوابق عملكرد او است و چه بسا خود نيز به آن آگاه نباشد. امتحاناتی كه ذكر آنها گذشت فراگيرند و هر انسانى به نوعى با آن درگير است و گريزى از آن ندارد. اما برخى ابتلائات در پى تخلفات انسان و سرپيچى او از فرامين الاهى پيش مى‏آيد، تا او را تنبيه نموده و متوجه خطاى خود نمايد. اين گونه ابتلائات و امتحانات تنها براى غير معصومين‏ مورد پيدا مى‏كند؛ زيرا آنان از هرگونه عصيان منزه‏اند، لذا آمرزش گناهان ايشان به واسطۀ اين ابتلائات معنا ندارد.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
در مورد ديگران نيز چند گونه تحقق مى‏يابد:
الف. عذاب مقطعى و كوتاه كه به جهت تنبيه ايشان و دفع غرور و تكبر از آنها و سوق دادن آنها به سوى تضرع به درگاه الاهى و ذكر و ياد خدا و اتمام حجت بر انسان!
ب. عذاب امهال و استدراج: براى كسانى كه لجبازند و دست از غرور و استكبار خود بر نمى‏دارند، اينان با غرق شدن در نعمات دنيوى، وجود خدا و قيامت و مرگ، و كرامت انسان را فراموش مى‏كنند.
ج. عذاب استيصال: در اوج غرور و تكبر آنها عقوبت الاهى آنها را فراگرفته و يكسره آنان را وارد جهنم برزخى مى‏نمايد، تا قيامت نيز به عذاب اخروى واصل شوند.
نوع اول خود نعمت الاهى است و سبب بيدارى و هشيارى انسان در طول عمر ايمانى خويش مى‏گردد و صبر انسان بر اين ناملايمات و استغفار و تضرع و انابه او سبب محو سيئات، و تبديل شدن آنها به حسنات و ارتقای درجه او نزد خدا مى‏گردد و غفلت و بى خبرى را از او دور مى‏كند. و در نهايت او را از قهر و غضب اخروى خداوند رهانيده و مقرب درگاه الاهى مى‏نمايد، اما آن دو نوع دیگر عذاب الاهى‏اند كه در دنيا دامنگير طاغيان و عنوديان مى‏گردد. گرچه ظاهراً در اوج خوشى و رفاه، زندگى كنند.
به تعبير قرآن "هر انسانى اگر عذر و بهانه را كنار نهد، بر نفس خويش بصير است"، و بهتر از هر كسى بر نيات و اهداف و اعمال خويش آگاه است و اگر منصفانه بنگرد و از توجيهات و افكندن تقصيرات بر دوش دیگران دست بردارد، مى‏تواند بر صواب يا بر خطا بودن خويش را دريابد. از اين رو اگر در پى قصد سوئی يا عصيانى بلايى برايش پيش آمد، نشان آن است كه خدا به او عنايت دارد و با اين کار قصد دارد تا او به خود آيد و دست از نيات سوء و كردار ناشايستش بردارد، كه اگر شكر اين نعمت (بلا و تنبيه) را نهاد و از آن امور دست كشيد، رحمت و نعمت های الاهى او را فرا مى‏گيرد و ارشادات و الهامات الاهى او را از راه ناصواب آگاه و از كار ناپسند باز مى‏دارد؛ لكن اگر نسبت به اوامر و نواهى الاهى متهاون و نسبت به تنبّهات و اتمام حجت‏هاى خدا بى اعتنايى نمود، خدا نيز او را به خود وا مى‏نهد و او را از تنبهات محروم و در رفاه و آسايش غرق مى‏كند تا تدريجاً به طور كلى از خدا و رحمت او فاصله گرفته و مستحق عقاب دايم گردد. (استدراج).

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
خلاصه اينكه: دنيا و ماديات و زرق و برق آنها و جميع حوادث آن، امتحان و ابتلای الاهى نسبت به انسان هستند، تا برخورد و درگيرى با آنها سبب تكوّن شخصيت و هويت او و ارتقای انسانيت او شوند،- اگر به طور بهينه از آنها بهره‏ور گردد و از رهنمود انبيا بهره جويد، تا عكس العمل مناسب را در مقابل آنها داشته باشد،- لكن اگر به خطا رفت، چندين بار گوشمالى مى‏شود تا دست از لجبازى و عناد بردارد، اما اگر متنبه نشد، يا دچار عذاب استيصال مى‏شود و يا دچار عذاب استدراج.
3. امتحان و آزمایش انسان ها از سوی خداوند متعال از سنت های الاهی است.
قرآن كریم می فرماید: "آیا مردم پنداشته‌اند كه با گفتن این كه ایمان آوردیم رها می‌شوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ ما امت‌هایی را كه پیش از آنان بودند، آزمایش كردیم، خدا راستگویان و دروغ گویان را كاملاً می‌شناسد".
گاهی قرآن از یك آزمایش عمومی كه متوجه تمام بندگان خدا می‌گردد نام می‌برد و می‌فرماید: "یا مردم پنداشته‌اند كه با گفتن این كه ایمان آوردیم رها می‌شوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند"؟
گاهی قرآن از یك رشته آزمایش ‌های خصوصی پرده بر می‌دارد كه متوجه اشخاص و طائفه معیّنی بوده است، و این موضوع یك رشته از قصه ها و داستان‌های قرآن را تشكیل می‌دهد؛ مانند داستان های پیامبران و قومشان.
آیات در زمینه آزمایش‌های عمومی بیش از آن است كه در این جا آورده شود. در این جا به برخی از موارد امتحان و آزمایش های الاهی در قرآن به شرح ذیل اشاره می شود:
3-1. مشكلات و سختى ها:
خداوند به وسيله مشكلات و سختى ها افراد بشر را آزمايش مى كند؛ چنان كه مى فرمايد: «قطعاً همۀ شما را با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان».
مشكلات و دشوارى ها بسان كوره اى است كه به آهن، صلابت و استقامت مى بخشد؛ انسان نيز در كوره حوادث و مشكلات، پر قدرت و نيرومند مى گردد و قادر به شكستن موانع از سر راه زندگى و سعادت خود مى گردد. بلا، اثر تربیتی داشته و تربیت کنندۀ فرد و بیدار کننده جامعه است. سختی بیدار ساز و هوشیار کنندۀ انسان های خفته و تحریک کنندۀ عزم ها و اراده ها است. شدائد همچون صیقلی که به آهن و فولاد می دهند هر چه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد، افراد را مصمم تر و فعال تر و بُرّنده تر می کند؛ زیرا خاصیت حیات این است که در برابر سختی ها مقاومت کند و آمادۀ مقابله با آن گردد، سختی مانند کیمیا خاصیت انقلاب ماهیت را دارد و جان و روان آدمی را عوض می کند.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
-2. شرور و خیرها:
چنان که قرآن کریم می فرماید: شرور و خیرها نیز از آزمایش های الاهی محسوب می شوند. پس حتی خوبی ها می توانند عاملی برای امتحان باشند؛ مثلاً به کسی مال و ثروت و یا مسئولیتی که موجب افزایش آبرو و عزت است می رسد، ولی آن شخص نمی تواند به خوبی از چنین موقعیتی استفاده کند و شیطان او را گمراه می کند.
3-3. فراوانی نعمت:
امتحانات الاهی همیشه به وسیلۀ حوادث سخت و ناگوار نیست، بلکه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و کامیابی ها آزمایش می کند، چنان که قرآن کریم از قول حضرت سلیمان (ع) می فرماید: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى‏آورم يا كفران مى‏كنم؟! و هر كس شكر كند، به نفع خود شكر مى‏كند و هر كس كفران نمايد (بزيان خويش نموده است، كه) پروردگار من، غنىّ و كريم است!».
گروهي که، غرق در نعمت می شوند و امكانات مادی از هر نظر در اختيارشان قرار می گيرد، آزمایش آنان این است که آيا در چنين شرايطی، قيام به وظيفه شكر نعمت می كنند و به فقرا کمک می کنند يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهی و خودبينی می شوند.
3-4. فرزند:
قرآن کریم می فرماید: "بدانید: مال‌ها و فرزندان شما مایه امتحان می‌باشند".
3- 5. ایمان و کفر:
قرآن مجيد درباره‌ نگهبانان دوزخ و شماره آنان يادآور می ‌شود كه 19 فرشته از آن نگهبانی می كند، آن گاه می ‌افزايد: اين گزارش، وسيله امتحان و آزمايش است، آنان كه ايمان قوی و نيرومندی به غيب و امور پوشيده از حس دارند، اين گزارش را از صميم دل می ‌پذيرند، ولی گروه ديگر به تكذيب آن می ‌پردازند، چنان كه می ‌فرمايد: "ما نگهبانان دوزخ را فرشته و تعداد آنان را نوزده نفر قرار نداديم، جز براي آزمايش افراد كافر".
3- 6. زیور آلات در زمین:
در جایی از قرآن مجید مجموع آنچه را كه در روی زمين قرار دارد، مايه آزمايش دانسته آن جا كه می ‌فرمايند: "ما آنچه كه در روی زمين است زيور آن قرار داديم، تا بيازمایيم كه كدام يك نيكوكارتر است".
البته در اين جا جاى اين سؤال است كه اگر اين گونه است، پس چرا اوليای الاهى و امامان و پيامبران مورد آزمايش قرار مى‏گيرند؟ جواب آن آن است همان گونه كه قبلاً بدان اشاره شد، اين يك سنت عام الاهى است و همه را در بر مى‏گيرد.
امير مؤمنان علی (ع) فرمود: "ان البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للانبياء درجة و للاولياء كرامة"؛ يعنى انبيا هم مورد آزمايش قرار مى‏گيرند تا بر درجاتشان افزوده گردد.
بنابراین، اگر انسان مؤمن در زندگی دچار مشکل شد، باید آن را به فال نیک بگیرد، و آن را امتحان و آزمایش الاهی تلقی کند، نه این که تصور کند خداوند او را رها کرده و توجهی به او ندارد. همان گونه که الیای الاهی این گونه می کردند. امام حسین (ع) در روز عاشورا هرچه عرصه بر او تنگ تر می شد، می فرمود: خدایا راضی به قضای تو و تسلیم امر تو هستم.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
منابع:
. ملا احمد نراقي ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسي .

. ملا احمد نراقي ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسي با اندکي تصرف .
. مائده ، 23 . وَ عَلىَ اللَّهِ فَتَوَكلَُّواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
. آل عمران ، 159 ، إِنَّ اللَّهَ يحُِبُّ الْمُتَوَكلِِّين‏
. طلاق ، 3 ، وَ مَن يَتَوَكلَ‏ْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‏
. میرزا حسین نوري ، مستدرک الوسائل ، ج2 ، ص 288 ، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث ، چاپ اول ، 1408 قمري.
. منتخب میزان الحکمه ، گردآورنده : سید حمید حسیني ، باب توکل ، مؤسسه علمي و فرهنگي دارالحدیث ، 1385.


محمد صلى الله عليه وآله، 31 - انبيا، 35 - بقره، 155 و... .
اعراف، 68 و 94 تا 90.
مؤمنون، 53 تا 56 - اعراف، 182 تا 183.
فصلت، 50 و 16 و 27.
قيامة، 14 تا 15.
انفال، 26 - عنكبوت، 69 - بقره، 282.

عنکبوت، 3و2.
عنکبوت، 2.
بقره، 155.

انبیاء، 35.
تفسير نمونه، ج 1، ص 533.
نمل، 40.
انفال، 28.
مدثر،31.
كهف، 7.
بحارالانوار، ج 4، ص 235، ح 54.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
poopak wrote:
ناهيد جان 53
شايد زندگي آن جشني نباشد كه هميشه آرزويش را داشتيم اما بگذار حال كه به آن دعوت شده ايم تا مي توانيم زيبا زندگي كنيم.



سلام :D
بايد بگم كه اين جمله پوپك جون به نظرم بهترين جواب مي تونه براي سوال من باشه
ممنونم عزيزم :{شادی}:

اما در جواب آقاي رفيق تنها من همه اين مطالب جامعي رو كه در مورد توكل نوشتيد و اينكه نبايد انتظار داشته باشيم كه با توكل ديگر هيچ مشكلي برامون پيش نياد قبول دارم يعني اينقدر در دوران مدرسه و دانشگاه از اين چيزها به خورد ما دادن كه همه ملكه ذهنمون شده جدا از اين حرف ها من وجود خدا رو نفي نمي كنم چون هر آدم اگه 2 سير مغز توي سرش داشته باشه به راحتي مي فهمه كه اين دنيا كشكي ايجاد نشده و براي اثبات وجود خدا نيازي به توضيح و تفسيرهاي پيچيده نيست.
من فقط مي خوام اينو بگم كه خدا براي امتحان بنده هاي خودش عادلانه رفتار نمي كنه چرا بايد يكي با ثروت زياد و راحتي آزمايش بشه!!!! اما يكي با بدبختي و فلاكت و نداري و بيچارگي!!!! واقعا اين انصافه كه يكي توي سرتاسر زندگيش حتي يه روز خوش نبينه و يكي انقدر داشته باشه كه ندونه چطوري خرجش كنه؟؟؟ واقعا مي تونيم به صرف اينكه خدا داره مارو امتحان مي كنه اين تبعيض رو ناديده بگيرم؟؟

descriptionاگر خدا هست پس... Emptyیک با یک برابر نیست!

more_horiz
معلّم پای تخته داد می‌زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسی‌ها
لواشک بین خود تقسیم می‌کردند
وان یکی در گوشه‌ای دیگر جوانان را ورق می‌زد
برای آنکه بی‌خود های و هو می‌کرد و با آن شور بی‌پایان
تساوی‌های جبری را نشان می‌داد
با خطّی خوانا به روی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین نوشت:
یک با یک برابر هست . . . .
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید بپا‌خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلّم
مات بر جای ماند
و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
یک با یک برابر بود ؟
سکوت مدهشی بود و سؤالی سخت
معلّم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود ؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره‌گون
چون قرص مه می‌داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می‌نالید
پایین بود ؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می‌شد
حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت‌خواران
از کجا آماده می‌گردید ؟
یا چه کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌شد ؟
یا که زیر ضربت شلّاق له می‌گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می‌کرد ؟
معلّم ناله‌آسا گفت:
بچّه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست.

خسرو گلسرخی

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
mohammadali wrote:
معلّم پای تخته داد می‌زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسی‌ها
لواشک بین خود تقسیم می‌کردند
وان یکی در گوشه‌ای دیگر جوانان را ورق می‌زد
برای آنکه بی‌خود های و هو می‌کرد و با آن شور بی‌پایان
تساوی‌های جبری را نشان می‌داد
با خطّی خوانا به روی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین نوشت:
یک با یک برابر هست . . . .
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید بپا‌خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلّم
مات بر جای ماند
و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
یک با یک برابر بود ؟
سکوت مدهشی بود و سؤالی سخت
معلّم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود ؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره‌گون
چون قرص مه می‌داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می‌نالید
پایین بود ؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می‌شد
حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت‌خواران
از کجا آماده می‌گردید ؟
یا چه کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌شد ؟
یا که زیر ضربت شلّاق له می‌گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می‌کرد ؟
معلّم ناله‌آسا گفت:
بچّه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست.

خسرو گلسرخی



هر چقدر هم تلاش مي كردم باز هم نمي تونستم به زيبايي اين شعر منظور خودم رو بگم :queen:
قبلا هم اين شعر رو از شما توي همين سايت خونده بودم اما اصلا يادم نبود 🎅
جاي اين شعر اينجا و در همين بحث هستش و شما خيلي خوب اين رو تشخيص داديد 41
واقعا از شما متشكرم :D

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
در پاسخ به خانم ناهيد و ديگر بزرگواران

بايد عرض كنم . اثبات وجود خداوند به همان اندازه دشوار است كه نفي او . ماده گرايان خلقت جهان را به اقتضاي ماهيت ماده مي دانند .

و دين باوران خالق را موجودي خارق العاده و ماوراالطبيعه مي دانند . لكن صفات انساني به او نسبت مي دهند . مانند رحمان و قهار و جبار و از اين قبيل .

گروهي با بهره گيري از استدلال علت و معلول چند گامي در جهت اثبات وجود به پيش مي نهند . اما با همين استدلال هم خود متوقف مي شوند . كه پرسيده شود پس خدا را كه آفريده است .

واقعيت اين است كه جهان هستي با همه وسعت و عظمتش . قانون و قاعده اي دارد . و براساس نظم و ضابطه استوار است . ار حركت منظومه شمسي و كرات آسماني گرفته تا سلولهاي درون يك برگ گياه .

برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفتري است معرفت كردگار

تاكنون بشر توانسته به كمك هوش و فراست و دانش خود بعضي از اين قوانين را كشف نمايد . از جمله قانون جاذبه نيوتني . و قانون جاذبه كولني در فيزيك و يا قانون مندل در ژنتيك . و از اين قبيل . با اين وجود بيشتر قوانين طبيعت هنوز ناشناخته مانده است .

با عنايت به حجم عظيم آفرينش و دقت نظر در كار آن . عقل سليم و خرد سالم باور نمي دارد كه اين همه آفريده خود بخودي و بدون آفريدگار باشد .

از اين روي بر اساس عقل و منطق و با استدلال علت و معلول مي بايد خالقي در خلق جهان دخالت داشته باشد و ناظري بر نظم جهان نظارت كند .

حال صرفنظر از اينكه خداوندي در كار باشد يا نباشد . مهمتر از همه اين بشر است كه به وجود خداوند نيازمند است .

آدمي فطرتا به ستايش و پرستش موجودي مابه الطبيعه نياز دارد . و چه بهتر كه در شان آفريدگار باشد .

شايدپيامبران هم به اين نياز پاك و زلال و فطري بشر پي برده . مدعي رسالت شده باشند .

اما صفاتی که هريك از پيامبران به خالق نسبت داده اند و پيامي كه از جانب او آورده اند . متفاوت از يكديگر است . تو گوئی شخصيت خداوند زائیده ذهنيت آنان بوده .

چنانكه بعضي آيات با يكديگر در تضادند و بعضي با واقعیات روز و عقل و منطق هم خوانی ندارند . شايد خداوندي كه ما مي شناسيم با آن وصف و اوصاف آنچناني . با آفريدگار واقعي متفاوت باشد .

در تعاليم حضرت عيسي . موسي . زردشت و ديگران خوردن باده توصيه مي شود . و يا شنيدن موسيقي آزاد است . اما در تعاليم حضرت محمد اين موارد نكوهش شده است .

همچنين خوردن نزول و بهره در آئين حضرت محمد تحريم شده . در حاليكه امروزه اقتصاد هيچ كشوري بدون ربا اداره نخواهد شد . با اين وجود همه پيامبران به ادعاي خودشان از جانب يك آفريدگار سخن گفته اند .

اختلاف نظر بين پيامبران و تنگ نظري در بعضي اديان . دليل بر آن است كه پروردگار جهان هستي نمي تواند الزاما همان الله باشد كه عرب به آن معتقد است . و نمي تواند در انحصار يك قوم و قبيله و يا مدعيان يك دين و آئين درآيد .

او بايد فراتر از همه اديان و فراتر از فهم و تصور ما انسان ها باشد .

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
شاید حرف من زیاد به این موضوع ربط نداشته باشد چون یک طنز است ولی واقعی :
یکی از دوستانم تعریف میکرد که در مجلس عروسی نشسته بودیم و یکی داشت بین مهمانان کباب پخش میکرد ولی به یکی چند سیخ و به دیگری یک سیخ و به یکی هم اصلا کباب نمیداد و یا به او میداد و دوباره از او برمیداشت وبه دیگری میداد .
از او پرسیدم که چرا چنین میکنی ؟.در جواب گفت :دارم خداییش تقسیم میکنم .خداوند هم به یکی داده و به یکی اصلا نداده یا به یکی کم داده و ....

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
آزاده wrote:
در پاسخ به خانم ناهيد و ديگر بزرگواران

بايد عرض كنم . اثبات وجود خداوند به همان اندازه دشوار است كه نفي او . ماده گرايان خلقت جهان را به اقتضاي ماهيت ماده مي دانند .

و دين باوران خالق را موجودي خارق العاده و ماوراالطبيعه مي دانند . لكن صفات انساني به او نسبت مي دهند . مانند رحمان و قهار و جبار و از اين قبيل .

گروهي با بهره گيري از استدلال علت و معلول چند گامي در جهت اثبات وجود به پيش مي نهند . اما با همين استدلال هم خود متوقف مي شوند . كه پرسيده شود پس خدا را كه آفريده است .

واقعيت اين است كه جهان هستي با همه وسعت و عظمتش . قانون و قاعده اي دارد . و براساس نظم و ضابطه استوار است . ار حركت منظومه شمسي و كرات آسماني گرفته تا سلولهاي درون يك برگ گياه .

برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفتري است معرفت كردگار

تاكنون بشر توانسته به كمك هوش و فراست و دانش خود بعضي از اين قوانين را كشف نمايد . از جمله قانون جاذبه نيوتني . و قانون جاذبه كولني در فيزيك و يا قانون مندل در ژنتيك . و از اين قبيل . با اين وجود بيشتر قوانين طبيعت هنوز ناشناخته مانده است .

با عنايت به حجم عظيم آفرينش و دقت نظر در كار آن . عقل سليم و خرد سالم باور نمي دارد كه اين همه آفريده خود بخودي و بدون آفريدگار باشد .

از اين روي بر اساس عقل و منطق و با استدلال علت و معلول مي بايد خالقي در خلق جهان دخالت داشته باشد و ناظري بر نظم جهان نظارت كند .

حال صرفنظر از اينكه خداوندي در كار باشد يا نباشد . مهمتر از همه اين بشر است كه به وجود خداوند نيازمند است .

آدمي فطرتا به ستايش و پرستش موجودي مابه الطبيعه نياز دارد . و چه بهتر كه در شان آفريدگار باشد .

شايدپيامبران هم به اين نياز پاك و زلال و فطري بشر پي برده . مدعي رسالت شده باشند .

اما صفاتی که هريك از پيامبران به خالق نسبت داده اند و پيامي كه از جانب او آورده اند . متفاوت از يكديگر است . تو گوئی شخصيت خداوند زائیده ذهنيت آنان بوده .

چنانكه بعضي آيات با يكديگر در تضادند و بعضي با واقعیات روز و عقل و منطق هم خوانی ندارند . شايد خداوندي كه ما مي شناسيم با آن وصف و اوصاف آنچناني . با آفريدگار واقعي متفاوت باشد .

در تعاليم حضرت عيسي . موسي . زردشت و ديگران خوردن باده توصيه مي شود . و يا شنيدن موسيقي آزاد است . اما در تعاليم حضرت محمد اين موارد نكوهش شده است .

همچنين خوردن نزول و بهره در آئين حضرت محمد تحريم شده . در حاليكه امروزه اقتصاد هيچ كشوري بدون ربا اداره نخواهد شد . با اين وجود همه پيامبران به ادعاي خودشان از جانب يك آفريدگار سخن گفته اند .

اختلاف نظر بين پيامبران و تنگ نظري در بعضي اديان . دليل بر آن است كه پروردگار جهان هستي نمي تواند الزاما همان الله باشد كه عرب به آن معتقد است . و نمي تواند در انحصار يك قوم و قبيله و يا مدعيان يك دين و آئين درآيد .

او بايد فراتر از همه اديان و فراتر از فهم و تصور ما انسان ها باشد .


سلام آزاده جون :D
عزيزم ما كه هدفمون توي اين تاپيك اثبات وجود خدا نيست
در وجود خدا شكي وجود نداره اينو هر عقل سليمي مي دونه و هيچ توضيح و تفسيري هم نمي خواد
هدف ما توي اين تاپيك بحث روي عدالت خداست و اينكه اگه خدا عادله پس اينهمه بي عدالتي روي زمين براي چيه؟؟؟؟

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
azarmina wrote:
شاید حرف من زیاد به این موضوع ربط نداشته باشد چون یک طنز است ولی واقعی :
یکی از دوستانم تعریف میکرد که در مجلس عروسی نشسته بودیم و یکی داشت بین مهمانان کباب پخش میکرد ولی به یکی چند سیخ و به دیگری یک سیخ و به یکی هم اصلا کباب نمیداد و یا به او میداد و دوباره از او برمیداشت وبه دیگری میداد .
از او پرسیدم که چرا چنین میکنی ؟.در جواب گفت :دارم خداییش تقسیم میکنم .خداوند هم به یکی داده و به یکی اصلا نداده یا به یکی کم داده و ....


با شما كاملا موافقم آقاي آذرمينا عزيز :D
من هم عقيده دارم كه خدا نعمت هاشو توي اين دنيا طبق همين روشي كه شما به طنز بهش اشاره كرديد بين بنده هاش تقسيم كرده و اين لااقل به عقل من اصلا عادلانه نيست.

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
به نظر مي آيد مفهوم عدالت با تساوي مخدوش شده باشد . عدالت به معناي هزكس را به اندازه دادن . لكن تساوي به معناي برابر دادن . و اين دومي تز كمونيست ها است . كه بنده نظر خوشي به آن ندارم . و اصولا اجراي آن امكان پذير نمي باشد .

descriptionاگر خدا هست پس... EmptyRe: اگر خدا هست پس...

more_horiz
سلام ناهید خانم عزیز
خسته نباشید
ناهید خانم توی دنیا خیلی چیزا به نظر ماها عادلانه نیست و دلیل اون رو هم فقط اون کسی میدونه که ما رو با حکمت و علم بینهایتش خلق کرده .
نمونه بارزش داستان حضرت موسی و خضر نبی که که موسی به کور بودن کودکی در راه و درست کردن دیوار خرابه به دست حضرت خضر و ... نا اگاه بود و حکمت و دلیل اون هم توسط خضر به موسی گفته شد.
مثلا وقتی که کودکی توسط مادرش از خوردن یک شی نسبتا بزرگ جلوگیری میگنه دلیلش چیه .یا اینکه میگه به بخاری دست نزن که اووفه یا وقتی پدری به پسرش میگه بارفیقای ناباب نگرد و وووو اینها همه برای خودشون یک دلیل منطقی دارن که ما در اون موقعیت در مقابلشون قد الم میکنیم و وقتی به نتایجش رسیدیم (بزرگتر شدیم) اون وقته که دلیل اون همه نگرانی چه بوده .که این مسائل میتونه یک مصداق بسیلر ناچیز برای کار خدا باشه
مگه ظلمی که در حق امام حسین و یارانش شد یا اون کسایی که در راه خدا شهید میشن و به نظر ما به اونها ظلم شده و هزاران نمونه دیگه که علم اون فقط در نزد خداونده دلیل میشه که ما به عادلانه بودن کار خدا و حکمت او شک کنیم .
ورای این مسائل حکمت و علم خداست که ما نسبت به اونها نا آگاهیم .
و نیز هر کسی که توی دنیا به بدی گرفتار میشه یا جایی خوشی بهش میرسه همش باز تاب کارهاییه که قبلا انجام داده و مطابق اون اعمالش داره تقاص پس میده و چه خوبه که توی همین دنیا باشه تا آخرت(البته تقاص رو نمیدونم درست نوشتم یا نه ولی خوب اصل مطلب رو بچسب) کسی که درسشو بخونه در نهایت قبول میشه .کسی که زحمت میکشه به اونچه که باید میرسه و....
که البته همه اینها ریشه در نیت و هدف ادمی نیز داره که قابل چشم پوشی نیست .که نمونه این هم در دور وبرمون فراوونه .کافیه که یه نظر بندازید به اون کسی که فقط برای رضای خدا کاری رو انجام میده و اونی که برای ریا و اونا رو با هم مقایسه کنید از همه جهت .
در نهایت اینو بگم که همه کار خدا از روی حکمت و علم خداونده و من وما هم به اون علمی نداریم (یعنی باید در مقابلش سر تسلیم فرود بیاریم)
راستشو بخواید عقل من بیش از این قد نمیده.
حالا شما دلیلتون بر ناعادلانه بودن کار خدا چیه؟
موفق و پیروز و بهتر از دیروز وهمیشه بر قرار باشید.
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply