خداوند، انسان را آزاد آفريده است و به او اختيار داده تا كارهايش را انتخاب كند. گرچه بعضى گفتهاند: انسان در كارهايش مجبور است و گمان مىكند كه آزاد است، امّا دلايل بسيارى بر اختيار انسان وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
الف) هر انسانى در كارهاى خود گاهى دچار ترديد و شك مىشود كه آيا انجام دهد يا ندهد؟ همين شك، دليل بر آزادى اوست كه مىتواند كارى را انجام دهد و مىتواند انجام ندهد.
ب) گاهى انسانها به كار يكديگر انتقاد دارند. انتقاد نيز دليل آن است كه كسى كه كار را انجام داده، مىتوانسته انجام ندهد.
ج) هر انسانى در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشيمان شده است و همين پشيمانى دليل آن است كه مىتوانسته انجام ندهد و لذا با خود مىگويد: اى كاش انجام نمىدادم!
د) همه مردم فرزندان خود را تربيت مىكنند و يا به معلّم و مربّى مىسپارند و اين دليل آن است كه فرزند انسان مىتواند مسير كج را رها و به راه حق برود.
بنابراين شك، انتقاد، پشيمانى و تربيت، دليل آزدى انسان است. علاوه بر آنكه آزادى خواسته تمام انسانها بلكه حيوانات است. شما اگر گربهاى را در قفس كنيد، هر نوع غذا براى او در قفس قرار دهيد، باز ناراحت است و ترجيح مىدهد در كوچه و خيابان سادهترين غذا را بخورد امّا در قفس نباشد.
در بهشت نيز اگر آزادى نباشد، مؤمن رنج مىبرد و لذا مؤمنان هنكامى كه وارد بهشت مىشوند، خدا را به خاطر آزادى در بهشت سپاس مىگويند: «ألحمدُ لِلّه الّذى نَتبَوّء من الجنّة حيث نشاء»(سوره زمر، آيه 74.)
با اين همه، انسان بنده خداست و بايد به دستورات او عمل كند و اگر آزادى مرز نداشته باشد و انسان اختيار خود را به نفس و تمايلات شخصى يا تمايلات ديگران بدهد او را به دره هلاكت سقوط خواهد داد.
آزادى بايد در چارچوب فرامين خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادى ديگران نشود.
الف) هر انسانى در كارهاى خود گاهى دچار ترديد و شك مىشود كه آيا انجام دهد يا ندهد؟ همين شك، دليل بر آزادى اوست كه مىتواند كارى را انجام دهد و مىتواند انجام ندهد.
ب) گاهى انسانها به كار يكديگر انتقاد دارند. انتقاد نيز دليل آن است كه كسى كه كار را انجام داده، مىتوانسته انجام ندهد.
ج) هر انسانى در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشيمان شده است و همين پشيمانى دليل آن است كه مىتوانسته انجام ندهد و لذا با خود مىگويد: اى كاش انجام نمىدادم!
د) همه مردم فرزندان خود را تربيت مىكنند و يا به معلّم و مربّى مىسپارند و اين دليل آن است كه فرزند انسان مىتواند مسير كج را رها و به راه حق برود.
بنابراين شك، انتقاد، پشيمانى و تربيت، دليل آزدى انسان است. علاوه بر آنكه آزادى خواسته تمام انسانها بلكه حيوانات است. شما اگر گربهاى را در قفس كنيد، هر نوع غذا براى او در قفس قرار دهيد، باز ناراحت است و ترجيح مىدهد در كوچه و خيابان سادهترين غذا را بخورد امّا در قفس نباشد.
در بهشت نيز اگر آزادى نباشد، مؤمن رنج مىبرد و لذا مؤمنان هنكامى كه وارد بهشت مىشوند، خدا را به خاطر آزادى در بهشت سپاس مىگويند: «ألحمدُ لِلّه الّذى نَتبَوّء من الجنّة حيث نشاء»(سوره زمر، آيه 74.)
با اين همه، انسان بنده خداست و بايد به دستورات او عمل كند و اگر آزادى مرز نداشته باشد و انسان اختيار خود را به نفس و تمايلات شخصى يا تمايلات ديگران بدهد او را به دره هلاكت سقوط خواهد داد.
آزادى بايد در چارچوب فرامين خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادى ديگران نشود.