انسان موجود هوشمند طبیعت است که برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی می کند. به همین جهت از اطلاعات حاصل از تجربیات موجود در زندگی خود و دیگران استفاده نموده و از توانایی های ذهنی خویش برای برای نظم بخشیدن و اولویت بندی این اطلاعات استفاده می کند.انسان در زندگی روزمره این اطلاعات را برای درک بیشتر محیط پیرامون خود،یادگیری مطالب جدید و برنامه ریزی برای آینده به کار می برد. به این طریق وی از توانایی استدلال براساس مشاهدات برای نیل به اهداف خود استفاده می کند. البته به دلیل محدودیت قدرت ادراک انسان از جهان خارج و نیز محدودیت قدرت استدلال جامع و عمیق، وی با عدم قطعیت و عدم حتمیت مواجه است : عدم حتمیت در رابطه با کفایت اطلاعات و عدم قطعیت در رابطه با جامعیت استنتاجات خود.
از لوازم عدم حتمیت امکان وجود خطا در رفتار انسان است زیرا وی معمولا فاقد اطلاعات جامع و همه جانبه از محیط پیرامون خود است. انسان برای بقاء و ادامه ی حیات خود علی القاعده با اموری نظیر تصمیم گیری، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات و پیش بینی و آینده نگری امور و حوادث مواجه است. در تمام امور فوق انسان از اطلاعات گذشته و حال برای نیل به اطلاعاتی که در دسترس نیست استفاده می کند. بدیهی است که فقدان اطلاعات کامل منجر به عدم حتمیت می گردد. لیکن فعل و انفعال و اثر متقابل اطلاعات و عدم حتمیت معیاری برای میزان پیچیدگی است. به عنوان مثال رانندگی با اتومبیل یک نمونه از تجربه ی عملی روزمره از مسئله ی پیچیدگی است. همه ما با پیچیدگی نسبی رانندگی توافق داریم. مضاف بر آن رانندگی با ماشین های دنده ای از رانندگی با اتومبیل های اتوماتیک پیچیده تر است، زیرا انسان هنگام رانندگی با اتومبیل های دنده ای به اطلاعات بیشتری مانند دور موتور در دقیقه و چگونگی استفاده از کلاچ و دنده نیازمند است. بنابراین به دلیل نیاز به اطلاعات بیشتر در هنگام رانندگی، کار با اتومبیل های دنده ای (استاندارد) مشکل تر و پیچیده تر است. این در حالی است که پیچیدگی رانندگی دربرگیرنده ی عدم حتمیت در وقوع بسیاری از حوادث و امور غیرقابل پیش بینی نیز هست. مثلا راننده دقیقا نمی داند چه زمانی باید ترمز کرده و توقف کند تا دچار حادثه ی غیرمترقبه نشود. هر اندازه درجه و میزان عدم حتمیت افزایش یابد – مثلا در ترافیک سنگین ویا رانندگی در جاده های غیر آشنا – پیچیدگی اهداف نیز افزایش می یابد. بنابراین، به مرور ادراکات ما از پیچیدگی در رابطه با دانسته ها و ندانسته ها همواره افزایش می یابد. در اینجا مهم ترین مساله ای که در پیش روی ماست چگونگی تحت کنترل درآوردن پیچیدگی امور و مسائل گوناگون است. بدین منظور برای نیل به این امور مهم بایستی از ابزار های ساده سازی از طریق مصالحه بین اطلاعات در دسترس و میزان عدم حتمیت قابل قبول استفاده کرد. ¼/p>