Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionشب قوزی Emptyشب قوزی

more_horiz
دستهایت را در دست داشتم و چقدر دلم میخواست که بی توجه به آدمهای دور و برم آنها را ببوسم. چشمهایی که میخندید و لحن صدایت که با تغییری کوچک مرا از غریبه ای به آشناترین آدمها میرساند.
شب بود ،قوز کرده ، در خود فرو رفته بودم .
- چرا ناراحتی ؟ چیزی شده ؟
- نه . هیچ چی .
میدانستم که چیزی شده . ترسان بودم از رابطه .چیزی مرا از تماس دستها و چشمها ترسانیده بود و حالا تو بودی که بر شیشه ام دوباره تلنگر میزدی.
برای تو مینویسم . از طعم تلخ ترین چیزها چه میدانی ؟ جراحت ،تنها چیزی بود که نمیخواستم آن را در برابر چشمان مهربانت بگذارم.
آرام در خودم خراب میشدم. نگو ، نگو که دوستش داری . دوست داشتن چیزی شده مانند هوا . امروز هوا خوب است ؟.دوستت میدارم .فردا، که از هوا خبر دارد ؟
برای تو مینویسم.تو که در آغوشم آرام گریستی ، بی آنکه شاهد گریستن و ترک خوردنم باشی.

خندیدم ،باور کرده بودم عشق را دوباره ،بی آنکه نیازی به توضیح و کلامی باشد.در راه رفتنت ، در صدایت ، در اخمهای کوچکی که بهانه ای بود برای بوسه ای دیگر. در فنجان چایی که برای ابدیتی بر روی میز لب پر میزد. دوباره عشق را در همه چیز ،آهسته آهسته مزه مزه میکردم.
کم کم و قطره قطره میخواستم طعم دوباره ی عشق را بچشم و تو در هراس بودی از اینهمه کندی...

برای تو می نویسم ،امروز که دوباره در پیله ی تنهاییم آن شکاف را میبندم .

descriptionشب قوزی EmptyRe: شب قوزی

more_horiz
با پوزش از دوستان عزیز. آگاهم که جای این پست در این گروه نبوده .اما از آنجا که دوست عزیزم حیران نیز تقریبا یا با فاصله ی اندک مطلب در گروه مربوطه پست کرده بودند. صلاح دیدم که نوشته ی خود را در این گروه قرار دهم تا مجال خواندن برای هردو نوشته پیش آید و زیر انبوهی از مطالب کپی پیست گم نشوند.

descriptionشب قوزی EmptyRe: شب قوزی

more_horiz
16

حالا چی شده داش شاهین؛ چند وقتیه رفتی تو کار دلبر از هجر مینویسی " نبینم داش شاهین تو دلش غصه مصه لونه کرده باشه ؛ لب تر کنی " آبجی فائزه چادر گل گلیشو میندازه سرشو میره و برش میگردونه 5 ا

descriptionشب قوزی EmptyRe: شب قوزی

more_horiz
شاهین جان عزیزم

فدای دست وپنجه ات پیامت را هم دیدم

ممنونم از نظر ت

ولی شاهین جان قبول میکنید که امروزه همچی را باید رنگ ولعاب داد واب بست

تا دیده شود

حتی دل شکسته وغصه ای دیرین را

وای از این روزگار

در ضمن محضوض شدم از پست زیبایت که عاشقانه ترازدی ای را با

بیانی زیبا
پست فرمودی
16

descriptionشب قوزی EmptyRe: شب قوزی

more_horiz
زیبا بود شاهین جان
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply