Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionعتيقه‌فروش  Emptyعتيقه‌فروش

more_horiz
عتيقه‌فروشي در روستايي به منزل رعيتي ساده وارد شد. ديد كاسه‌اي نفيس و قديمي دارد كه در گوشه‌اي افتاده و گربه در آن آب مي‌خورد. ديد اگر قيمت كاسه را بپرسد رعيت ملتفت مطلب مي‌شود و قيمت گراني بر آن مي‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگي داري آيا حاضري آن را به من بفروشي؟ رعيت گفت: چند مي‌خري؟ گفت: يك درهم. رعيت گربه را گرفت و به دست عتيقه‌فروش داد و گفت: خيرش را ببيني. عتيقه‌فروش پيش از خروج از خانه با خونسردي گفت: عموجان اين گربه ممكن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشي. رعيت گفت: قربان من به اين وسيله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. كاسه فروشي نيست.

descriptionعتيقه‌فروش  EmptyRe: عتيقه‌فروش

more_horiz
7 دمش گرم تا دفعه ی دیگه طمع ورت نداره

descriptionعتيقه‌فروش  EmptyRe: عتيقه‌فروش

more_horiz
به به داداش محمد رضا
سر سنگین شدی داداش
نیستی ؟؟؟
20
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply