من چیستم ؟



افسانه ای خموش در‌ آغوش صد فریب



گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم



خشمی که خفته در پس هر درد خنده ای



رازی نهفته در دل شب های جنگلی



.



من چیستم ؟



فریادهای خشم به زنجیر بسته ای …



بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون



زهری چکیده از بن دندان صد امید



دشنام پست قحبه ی بدکار روزگار



.



من چیستم ؟



بر جا ز کاروان سبک بار آرزو



خاکستری به راه



گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان



اندر شب سیاه



.



من چیستم ؟



یک لکه ای زننگ به دامان زندگی



و زننگ زندگانی آلوده دامنی



یک ضحبه ی شکسته به حلقوم بی کسی



راز نگفته ای و سرود نخوانده ای



.



من چیستم ؟











.



من چیستم ؟



لبخند پر ملامت پاییزی غروب



در جستجوی شب



یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات



گمنام و بی نشان



در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ




علی شریعتی - خرداد 1336