الهي ...

الهي!

هر شادي كه بي توست اندهان است؛

هر منزل كه نه در راه توست زندان است؛

هر دل كه نه در طلب توست ويران است؛

يك نفس با تو به دو گيتي ارزان است؛

يك ديدار از آن تو به از صدهزار جان رايگان است:

صد جان نكند آن چه كند بوي وصالت.

جالب بود
ولی این کلمه اندهان رانتونستم معنی کنم
چون سوادت ما ششم قدیمه دیگه
فکر کنم جمع اندوه منظور شاعر باشه
اینجاست که شاعر میگه
در تنگنای قافیه خورشید هم خر می شود
بعد اونجا که میگه به دو گیتی ارزان را هم به حساب سوات کممون بزارید
چون نفهمیدم یعنی چی


باتشکر از محمد رضای عزیز

اندهان دیگه آقا رضا ؛ منظورش اندوه ها - اما مراد نگارنده جمع نبوده ، بلکه اصل اندوه و حزن بوده است . الهی آن شادی که در راه تو نباشد ، عین ِ اندوه است ، یعنی شادی و سروری که برای غیر خدا باشد ، جز اندوه چیز دیگری نیست ولو این که ظاهرش با خنده و قهقه و سرور و ترقص همراه باشد .
کل شی ء لم یبداء باسم الله فهوالابتر
هرچیزی که با نام خدا شروع نشود و برای خدا نباشد ، ابتر و نا تمام باقی خواهد ماند و این از اصطلاحات و تعابیر عرفانی است که خواجه عبداله انصاری ؛ پیر هرات از آن بهره می گرفته است
دست آقا محمد رضا درد نکنه و با عرض معذرت ار ایشان که در این مبحث دخالت کردم و به جای ایشان معنی کردم
شما هم ببخشید آقا رضا که تعبیر کردم

ممنوع آقا سهيل از اينكه شعر رو معني كرديد

خواهش می کنم جناب محمد رضا