یار تلفنی من

از ان روزی که صوتت را شنیدم
ز هر کس غیر تو دل را بریدم

صدای تو صدایی شاد و زیبا
صدایی گرم و خوش لحن و فریبا

صدای تو چو صوت مرغ خوش خوان
رباید هوش از سر از دل ایمان

صدای تو بسان نغمه چنگ
زداید غصه و غم از دل تنگ

صدای تو چو وحی اسمانی
پر از پیغام و اسرار نهانی

صدای تو پر از امید و شادی
به او بر زخم دل مرهم نهادی

صدای تو بجانم روشنی داد
چو پیغامی که شیرین داد ه فرهاد

صدای تو شر و شوری به من داد
به جان خسته ام بنموده امداد

صدای تو به شعرم داد معنا
ز سحرش طبع پیرم گشت برنا

صدای تو مرا در این جهان بس
با او من بی نیاز از جمله کس


اهواز
75/5/22

سلام . هم شعر بئول و هم پاسخ جناب حیران زیبا بود.اما من اینو شنیدم که میگه :
تلیفون می کنم جواب نمیدی ، چرا نیر؟

sallam be hame dostan aziztart az jan

hiran jan axet ye name tare

ما زیاران چشم یاری داشتیم
گرچه این شعرا مال دوران جوانی منه وبیات شده
ولی دوست داشتم ایراداش گرفته بشه هر چند که اشکالاتش واضحه
بخصوص از اقا سهیل انتظار می رفت که استاد فنه

سلام بئول جان ، من استاد نیستم ، اما به اندازه ی توانم حتما" در خدمتتان خواهم بود و این وظیفه ی منه که اگه بتونم به کسی کمک کنم . شما نسبت به من لطف دارید
شنیدم
بریدم
غیرمتجانس، غیر هم خط
زیبا
فریبا
خوب
خوان
ایمان
یک واک اضافه دارد
صدای تو چو صوت مرغ خوشخوان
رباید هوش از سر از دل ایمان
هم وزن نیستند
ان شاءالله مابقی را هم با یکدیگر کار می کنیم . شما حتما" به غیر از محتوا ، در باره ی تقطیع شعر نیز کار کنید ، قطعا" اطلاعاتی هم در این زمینه دارید [You must be registered and logged in to see this image.]