از ریشه ی
Kap
است که در زبان هند و اروپایی معنای " سر " از آن بر می آید ، گرفته شده است . به طور کلی ؛ سرمایه ، هر کالا ، ثروت یا پولی است که توان آمیزش با دیگر عوامل تولید را برای تولید کالاها و یا افزایش ثروت از راه های گوناگون داشته باشد.
اصطلاح سرمایه مبهم است و در ممعانی بسیار گوناگون مرتبط با واقعیت هایی متفاوت مورد استفاده قرار می گیرد. بین سرمایه به عنوان مجموع کالاهایی که از توان تولید کالاهای دیگر برخوردارند( تولید) و سرمایه به عنوان مجموع میراث یا ثروت به دست آمده که قادر به فراهم ساختن در آمدی برای سرمایه دار است ( سود آوری ) ، تمیزی اساسی قایل می شوند.
سرمایه فنی ؛ به سرمایه تولیدی و یا سرمایه مولد اطلاق می شود و عبارت است از مجموع کالاهایی که گاه " سرمایه - کالا " معادل مفهوم انگلیسی
Capital-good
است و اغلب کالاهای سرمایه ای یا تولیدی خوانده می شوند. کالاهای سرمایه ای ، تولید را ممکن می سازند ، سرعت بیشتر بدان می بخشند و بر بازده آن می افزایند. سرمایه فنی راه میان بری در تولید می گشاید که در آن با استفاده از فنون ، به صرفه جویی در مصرف دیگر عوامل و یا مولد تر ساختن آنان ، پرداخته می شود.
کالاهای تولیدی با دوام ( نظیر ماشین ها ، ابزار ، و سایل حمل و نقل ، ساختمان های مورد اصتفاده کارخانه ها ) را از کالاهای تولیدی بی دوام ( نظیر مواد اولیه و نیرو ) که در تولید نهایی جذب و ناپدید می شوند ، متمایز می سازند.
سرمایه حقوقی ؛ سرمایه است ( سود آور ) یا پر منفعت به معنای " هرکالایی که برای صاحبش در آمدی در فواصل زمانی معین فراهم سازد ، بدون آن که نیازی به کاروی در کنار آن در همان حال باشد " این سرمایه بر پایه ی نظام حقوق مستقر در رژیم سرمایه داری که مبتنی بر تملک خصوصی وسایل تولید و همچنین امکان ارائه وام با بهره است ، پدید می آید.
سرمایه سود آور زمانی که برای تولید ( و نه مصرف ) به وام داده شده و در این جهت مورد استفاده قرار گرفته باشد ، سرمایه مولد خواهد بود .
پول و ارزش های منقول ( مثل سهام ، حق الشرکه ، حواله ها و عواید سالانه از محل خزانه دولت ) را در چارچوب سرمایه تولیدی ، سرمایه مالی می خوانند . در اقتصادهای پولی ، سرمایه مالی در کنار سرمایه دقیقا" فنی ، نقش مهمی در تسهیل تولید ایفا می کند.
به بیان مارکس گرایان ؛ سرمایه در وهله ی اول یک شیء و یا یک کالا نیست ، بلکه رابطه ای در تولید شمرده می شود که از طریق استثمار کارگران مزدبگیر ، ارزش اضافی را پدید می آورد.
سرمایه ثابت با دارایی های تولیدی که صورت غیر منقول یافته اند ( کالاهای تولیدی بادوام ) تطابق دارد. سرمایه در گردش شامل دارایی های تولیدی مصرف شدنی ( کالاهای تولیدی بی دوام ) ، دارایی های در گردش و دستمزدها ست . تمیز بین این دو ( سرمایه ی ثابت و سرمایه در گردش ) قبلا" توسط آدام اسمیت صورت گرفته است . .