امروز در حالی که ا ماشین به طرف محل کار خود در حرکت بودم مقداری از این مسیر از جایی میگذرد که به قول معروف بی راهه است و از ان معبر کمتر عبور ومروری می باشد در این مسیر یک پسر جوان دست بلند کرد ومن سوارش کردم واومد نشست جلو وچند متر بعد هم دختر خانم جوانی بود که اونهم دست بلند کرد وسوارش کردم با شروع حرکت پسر جوان شروع به ناله وفغان از دست روزگار نمود که مادرش در بیمارستان نمازی به علت سرطان بستری است وخواهرش هم در بیمارستان قطب الدین به علت سوختگی بستری میباشند واو الا از بی پولی سراغ بنایی که قبلا میشناخته جهت گرفتن مبلغی پول قرضی میرود وچنان از بخت بد و فقر و بیکاری نالید که حسابی باعث عکس حول حالنا ی ما فی احسن الحال من وان دختر خانم شد ومن از اینکه پول قابل توجهی همراهم نبود بیشتر حالم گرفته شده بود وان دختر هم یک اسکناس پنج هزار تومانی همراه داشت که به ان پسر جوان داد ومن هم دوسه هزار تومانی داشتم که به ایشان دادم و لی ان خاطر حزین دست از سر من بر نمیداشت به چند علت یکی اینکه چرا فقر ونداری در کشور ما جوانان ما را به اینگونه مسایل بکشاند دوم اینکه چرا تکدی گران چنان به انواع حیله وترفند روی اورده اند که شاید او هم یکی از انها باشد و خیلی موارد دیگر ....تا اینکه به نت اومدم ودر سایت ایران فروم این مطلب سزار جان در ادرس ولینک زیر باز باعث حول حالنای ما فی احسن احال گردید [You must be registered and logged in to see this link.]