شما عبارت جهان سوم را گاهی در اخبار و یا تحلیل های خبری و سیاسی می شنوید و کم و بیش با معنی آن نیز آشنایی دارید ؛ برای آشنایی بیشتر ، در این مورد توضیحاتی را ارائه می کنم . این توضیحات برگرفته از کتاب دانشنامه سیاسی ، نوشته داریوش آشوری است :

جهان سوم ؛ اصطلاحی است که در دهه های 1950 و 1960 رواج یافت و مقصود از آن ، مجموعه ی کشورهایی است که نه از شمار کشورهای تازه استقلال یافته ی قاره ها ی آسیا و افریقا و همچنین مجموعه کشورهایی است که نه از شمار کشورهای توسعه یافته ی سرمایه داری به شمار می آیند ، نه از شمار کشورهای توسعه یافته ی کمونیست ( و در این معنی کشورهایی مانند چین ، کره ی شمالی ، و ویتنام و کامبوج نیز - اگرچه رژیم کمونیست دارند ، در مجموعه ی جهان سوم می گنجند .) عناوین هم ردیف این اصطلاح برای این کشورها ، کشورهای " توسعه نیافته " ، " کم توسعه " یا " رو به توسعه " است . مفهوم جهان سوم پیشینه ی کشورهای امریکای لاتین و کشورهای آسیایی و افریقایی را در بر می گیرد . بیشتر این کشورها پیشینه استعمارزدگی دارند و از امپریالیسم نفرت دارند و گرفتار فقر و انفجار جمعیت اند و در سازمان ملل بیش از دو سوم کشورهای عضو را تشکیل می دهند .
در دهه های 1950 و 1960 یک جنبش سیاسی بین المللی در این کشورها برای کسب هویت خاص سیاسی و اخلاقی در برابر دو " بلوک شرق " و " بلوک غرب " پدید آمد که رهبران برجسته ی آن ؛ جواهر لعل نهرو ازهند ، جمال عبدالناصر از مصر ، سوکارنو از اندونزی ، و مارشال تیتو از یوگسلاوی سابق بودند . " کنفرانس باندونگ " و " کنفرانس بلگراد " اجتماعی از رهبران پشینه ی این گونه کشورها بود که با نام " غیر متعهد " در پی کسب هویت تازه ی بین المللی بودند و حتی برخی امید بسته بودند که از میان این کشورها بلوک سومی یا " نیروی سومی " در برابر بلوک های شرق و غرب به وجود آید ، اما ضعف بنیه ی اقتصادی و بحران های سیاسی داخلی این کشورها ناگزیر آن ها را به سوی یکی از دو بلوک شرق یا غرب کشانید و اگرچه بسیاری از " کشورهای غیر متعهد " همچنان به سیاست " عدم تعهد " ادامه می دهند ، اما در مل ، از نظر ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی ، به یکی از دو بلوک گرایش داشتند و در این میان سهم کشورهای گراینده به شوروی سابق وکمک گیرند ه از آن - به علت ترس و نفرتی که اغلب این کشورها از پیشینه ی استعماری و امپریالیستی غرب داشتند - رفته رفته بیشتر می شد . در این اواخر ، برخی نویسندگان غربی تقسیم بندی تازه ای کردند و کشورهای روبه توسعه ی دارای منابع طبیعی غنی ، مانند کشورهای نفت خیز خاورمیانه را " جهان چهارم " نامیدند . چینی ها با پذیرش نظریه ی " سه جهان " به این اصطلاح ، بُرد و بُعد تازه ای داده اد . به نظر آنان جهان انقلابی ِ حقیقی و ضد امپریالیست
" جهان سوم " است که در برابر دو اردوی امپریالیسم و " سوسیال امپریالیسم " قرار می گیرد و مورد تهدید و استثمار
آن هاست . ولی شوروی ها و کمونیست های هوادار آنها تنها به " دو ازدوگاه " یکی " اردوگاه امپریالیسم و سرمایه داری" و دیگری " اردوگاه سوسیالیسم و ضد امپریالیسم " باور داشتند .