[You must be registered and logged in to see this image.]
«الطيّب صالح» انديشمند و داستان نگار عرب ـ آفريقايي، نويسنده اي كه با قلم خود ميهندوستي را ترويج مي كرد هجدهم فوريه 2009 در هشتاد سالگي در لندن درگذشت. وي كه در سودان شمالي به دنيا آمده بود معتقد بود كه جز با تقويت ملي گرايي در مردم سرزمين هايي كه زماني مستعمره بيگانه بودند نمي شود به ساخت يك آينده بهتر اطمينان داشت. اين ملل تنها در سايه غرور ملي خواهند توانست پيشرفت كنند، حاكميت ملي خودرا از هرگونه گزند محفوظ بدارند و سربلند زيست كنند. صالح مي گفت كه همه انسانها با جزيي تفاوت؛ از استعداد و شعور برخوردار هستند. ميهندوستي و همبستگي ملي باعث تقويت اين استعداد و استفاده بهينه از آن مي شود. تقويت شعور و وجدان باعث مي شود كه گوش بزنگ باشند؛ اشتباهات و خيانت ها را به موقع تشخيص دهند و متوقف سازند و در چارچوب وطن خوشبخت و راضي زيست كنند. هر عمل خيانت آميز و جرمانه نتيجه خودخواهي و فرد نگري است كه بايد از دبستان با آن مبارزه شود. صالح از جمله انديشمندان معتقد به پرورش و ساخت انسان كامل بود و فروپاشي شوروي را نتيجه شكست در اين تلاش مي دانست كه هفت دهه موفق نشد انسان اخلاقي و غير مادي بسازد. ديديم كه يك روز پس از فروپاشي بسياري از مردمان آن اتحاديه بمانند گرگ و رمه ـ شكارگر و شكار ـ شدند و رسانه ها اين ناهنجاري ها بازتاب دادند. صالح از مبارزان ضد استعمار بود و كلني كردن ملل را زننده ترين رويداد در تاريخ بشر مي شمرد كه دولت هاي برتر اروپايي در طول پنج قرن به اتكاء گان بوت هايشان مرتكب آن شدند و از صدور و فروش سياهان آفريقا شرم نكردند.
مبارزات قلمي صالح به استقلال يافتن كشورهاي آفريقايي در دهه 1960 كمك بسيار كرد. وي ايجاد انگيزه در نوجوانان را تكليف مدارس و پرورشگران هرملت مي دانست و راديو ـ تلويزيون هاي ملي (دولتي) را تشويق به انتشار نظر انديشمندان خيرخواه از طريق مصاحبه با آنان و يا شرح و تفسير نظرات شان مي كرد كه مي توان با اين كار، خواست و خيز (انگيزه و عمل) در مردم و بويژه جوانان به وجود آورد.
نقدنگاران از صالح به عنوان يكي از بزرگترين داستان نگاران تاثيرگذار قرن بيستم جهان نام برده اند. وي در قالب داستان كوشيد كه به افكار خود جامه عمل بپوشاند و دادستان صالح تحت عنوان «فصل مهاجرت به شمال» بهتر از داستانهاي ديگرش نظرات او را منعكس و مشوق ملي گرايي عربي ـ آفريقايي شده است.
«الطيّب صالح» انديشمند و داستان نگار عرب ـ آفريقايي، نويسنده اي كه با قلم خود ميهندوستي را ترويج مي كرد هجدهم فوريه 2009 در هشتاد سالگي در لندن درگذشت. وي كه در سودان شمالي به دنيا آمده بود معتقد بود كه جز با تقويت ملي گرايي در مردم سرزمين هايي كه زماني مستعمره بيگانه بودند نمي شود به ساخت يك آينده بهتر اطمينان داشت. اين ملل تنها در سايه غرور ملي خواهند توانست پيشرفت كنند، حاكميت ملي خودرا از هرگونه گزند محفوظ بدارند و سربلند زيست كنند. صالح مي گفت كه همه انسانها با جزيي تفاوت؛ از استعداد و شعور برخوردار هستند. ميهندوستي و همبستگي ملي باعث تقويت اين استعداد و استفاده بهينه از آن مي شود. تقويت شعور و وجدان باعث مي شود كه گوش بزنگ باشند؛ اشتباهات و خيانت ها را به موقع تشخيص دهند و متوقف سازند و در چارچوب وطن خوشبخت و راضي زيست كنند. هر عمل خيانت آميز و جرمانه نتيجه خودخواهي و فرد نگري است كه بايد از دبستان با آن مبارزه شود. صالح از جمله انديشمندان معتقد به پرورش و ساخت انسان كامل بود و فروپاشي شوروي را نتيجه شكست در اين تلاش مي دانست كه هفت دهه موفق نشد انسان اخلاقي و غير مادي بسازد. ديديم كه يك روز پس از فروپاشي بسياري از مردمان آن اتحاديه بمانند گرگ و رمه ـ شكارگر و شكار ـ شدند و رسانه ها اين ناهنجاري ها بازتاب دادند. صالح از مبارزان ضد استعمار بود و كلني كردن ملل را زننده ترين رويداد در تاريخ بشر مي شمرد كه دولت هاي برتر اروپايي در طول پنج قرن به اتكاء گان بوت هايشان مرتكب آن شدند و از صدور و فروش سياهان آفريقا شرم نكردند.
مبارزات قلمي صالح به استقلال يافتن كشورهاي آفريقايي در دهه 1960 كمك بسيار كرد. وي ايجاد انگيزه در نوجوانان را تكليف مدارس و پرورشگران هرملت مي دانست و راديو ـ تلويزيون هاي ملي (دولتي) را تشويق به انتشار نظر انديشمندان خيرخواه از طريق مصاحبه با آنان و يا شرح و تفسير نظرات شان مي كرد كه مي توان با اين كار، خواست و خيز (انگيزه و عمل) در مردم و بويژه جوانان به وجود آورد.
نقدنگاران از صالح به عنوان يكي از بزرگترين داستان نگاران تاثيرگذار قرن بيستم جهان نام برده اند. وي در قالب داستان كوشيد كه به افكار خود جامه عمل بپوشاند و دادستان صالح تحت عنوان «فصل مهاجرت به شمال» بهتر از داستانهاي ديگرش نظرات او را منعكس و مشوق ملي گرايي عربي ـ آفريقايي شده است.