Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه Emptyالان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
الان همه فكر ولنتاين ونميدونم از اين ... چي بگم والا ولي اين بگم كه ما ريشمون جايه ديگست ما بزرگ شده چيزايه ديگيم اينا همه مثل جنسايه چيني وارداتي و بدرد نخور زود از بين ميرن نمي دونم شايد من دارم اشتباه ميكنم ولي اگه اين جوري بود من و شما يه روزي ميفميم ولي رويه كارايه كه كنارمون داره اتفاق ميفته بايد فكر بيشتري بكنيم كه خدا نكرده خط ما عوض نشه كه واويلا به خدا من با سياست و ....از اين حرفا كاري ندارم ميگم فقط تففففففكر داشته باشيم اولم خودم اين نخود بايد از مشنبا در بيارم تا مثل صخره جلو موجهاي بي رحم استقامت كنيم انم فقط با فكر اين اتفاقات هم يه موجه كه داره مارو نابود ميكنه داره مارو تو فرهنگ وارداتي غرق مكنه اسكندر تو فرهنگ عظيم اين خاك نابود شد ولي الان ما داريم تو فرهنگ بي ريشه بي بنيه خفه ميشيم چچچچچچچچچچچچچچچچچچرا اين شد كه ما اين جوري بشيم ما فرهنگمون جايه خالي داشت يا براش جا باز كردن كدوم ما كم آورديم يا كه............نميدونم فعلا تا بعد
هر پنج
( زبانحال حضرت ابوالفضل سلام الله عليه به سيد الشهدا عليه السلام)
مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج
گلگون شده زان باده نابم رخ نارنج
افتاده ام از اسب در اين عرصه شطرنج
بنگر که سر و کتف و دل و ساعد و آرنج
رفت از نظرم در هوس کوي تو هر پنج
...


*
اي شاه مرا کرده غلام تو خداوند
گر سر برود نگسلم از بندگيت بند
هرگز نروم از سر پيمان به تو سوگند
گو : مکنت و ملک و حرم و خانه و فرزند
گردند فداي سر گيسوي تو هر پنج
*
اي پايه عرش ازنفس گرم تو قائم
سر در خط فرمان تو ذرات عوالم
مخدوم تويي در دو جهان با همه خادم
مفتي و فقيه و ثقه و عارف و عالم
جاروب کش مسند سکوي تو هر پنج
*
در مکتب تعليم طريقت تويي استاد
از فيض تو يابند خلائق همه ارشاد
هرگز چو تو فرزانه ندارد دو جهان ياد
روح و ملک و آدمي و جن و پريزاد
شاگرد دبستان سرکوي تو هر پنج
*
تا سرزند از خاک سيه لاله و سنبل
بر دامن لطف تو زند چنگ توسل
بي اذن تو قمري نکند شوق تغزل
آئينه و شمع و گل و پروانه و بلبل
ساغرکش ميخانه ياهوي تو هر پنج
*
اي مايه مجد و شرف دوده آدم
از توست جلال و حشم آدم و عالم
نبود دو جهان قيمت يک مرگ مسلم
جنات و قصور و غُرُف و کوثر و زمزم
بوسند در دولت مينوي تو هر پنج
*
اي کعبه جان قبله دل مهبط ارشاد
معموره اسلام ز ايثار تو آباد
متروک و خراب از کرمت خانه بيداد
سلطان و غلام و خدم و بنده و آزاد
در سجده به پيش خم ابروي تو هر پنج
*
عرش ملکوت است تو را مسند اجلاس
دارند ملائک در درگاه تو را پاس
تنها نه جبين ساست به درگاه تو عباس
عيسي و کليم و خِضِر و يونس و الياس
سايند جبين بر در مشکوي تو هر پنج
*
اي خاک درت سرمه چشم و مه و خورشيد
تنها نه منم در طلب دولت جاويد
ذرات جهانند در اين خواهش و اميد
شمس و قمر و مشتري و زهره و ناهيد
هستند چو بنده به تکاپوي تو هر پنج
*
جان بر کفم از عشق تو اي مظهر لولاک
وي فيض وجودت سبب خلقت افلاک
عباس کجا کي کند از کشته شدن باک
اين دست و سر و سينه و چشم و تن صد چاک
بالله که نيرزند به يک موي تو هر پنج
*
اي رشک همه عالم هستي به کمالات
آدم به ملَک از تو کند فخر و مباهات
جاويد ز جانبازي تو جمله آيات
انجيل و زبور و صحف و مصحف و تورات
هستند به تلويح ، ثنا گوي تو هر پنج
*
هر چند زده آه درون خيمه به گردون
وز سوز عطش جام دلت گشته پر از خون
ليک آب همه عالم امکان به تو مرهون
جيحون و فرات و ارس و دجله و کارون
مخمور عطشناک لب جوي تو هر پنج
*
اي کون و مکان بر کرم و لطف تو محتاج
آن را که نهادي به سر از مکرمتت تاج
از جور عدو گشته به تير ستم آماج
مَشک و عَلَم و و جان و دل و ديده به تاراج
رفت از سر شوق رخ نيکوي تو هر پنج
*
اي مرغ ملَک بال در اين دشت بلاخيز
افتاده ام از جور سپاه شررانگيز
آماده و در دست همه حربه خونريز
تيغ و سپر و نيزه و گرز و تبر تيز
اندر صدد صيد پرستوي تو هر پنج
*
کي مي سزد از همچو مني وصف تو مولا
فيضي برد از مهر فلک شب پره ؟ حاشا
وا مانده در اين مرحله شب خيز نه تنها
حسان و جرير ، اصمعي و اخطل و اعشا
قاصر ز مديح صفت و خوي تو هر پنج

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
داداش ولنتاین نه و سپندار مذگان روز عشق ایرانیان چند قرن پیش از میلاد رسم ایرانیان بوده که میشه روز 29 بهمن 3 روز بعد از ولنتایین

یعنی شما ولنتایین واسه عشقتون چیزی ندارین نگو نه که مردم از خنده

ولنتاین هم اسم یه کشیش بوده در زمان قرن سوم میلادی که همراه با امپراطوری ساسانی بوده یکی از فرماندهان روم باستان به نام کلودیوس عقایدی داشته که میگفته سربازی که میخواد خوب بجنگه باید مجرد باشه و نباید ازدواج کنه

به خاطر همین سرباز ها هم میترسیدن ازدواج کنن
اما کشیشی به نام والنتیوس بوده که اونارو مخفیانه به عقد دختر دلخواهشان در می اورده که کلودیوس مسفهمه و اونو زندانی میکنه تو زندان هم عاشق دختر زندان بان میشه


سر انجام کشیش به خاطر جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام میشه

و به عنوان فدایی و شهید راه عشق مینامندش

و از اون زمان نماد و سنبلی میشه واسه عشق

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
nohed wrote:
الان همه فكر ولنتاين ونميدونم از اين ... چي بگم والا ولي اين بگم كه ما ريشمون جايه ديگست ما بزرگ شده چيزايه ديگيم اينا همه مثل جنسايه چيني وارداتي و بدرد نخور زود از بين ميرن نمي دونم شايد من دارم اشتباه ميكنم ولي اگه اين جوري بود من و شما يه روزي ميفميم ولي رويه كارايه كه كنارمون داره اتفاق ميفته بايد فكر بيشتري بكنيم كه خدا نكرده خط ما عوض نشه كه واويلا به خدا من با سياست و ....از اين حرفا كاري ندارم ميگم فقط تففففففكر داشته باشيم اولم خودم اين نخود بايد از مشنبا در بيارم تا مثل صخره جلو موجهاي بي رحم استقامت كنيم انم فقط با فكر اين اتفاقات هم يه موجه كه داره مارو نابود ميكنه داره مارو تو فرهنگ وارداتي غرق مكنه اسكندر تو فرهنگ عظيم اين خاك نابود شد ولي الان ما داريم تو فرهنگ بي ريشه بي بنيه خفه ميشيم چچچچچچچچچچچچچچچچچچرا اين شد كه ما اين جوري بشيم ما فرهنگمون جايه خالي داشت يا براش جا باز كردن كدوم ما كم آورديم يا كه............نميدونم فعلا تا بعد
هر پنج
( زبانحال حضرت ابوالفضل سلام الله عليه به سيد الشهدا عليه السلام)
مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج
گلگون شده زان باده نابم رخ نارنج
افتاده ام از اسب در اين عرصه شطرنج
بنگر که سر و کتف و دل و ساعد و آرنج
رفت از نظرم در هوس کوي تو هر پنج
...


*
اي شاه مرا کرده غلام تو خداوند
گر سر برود نگسلم از بندگيت بند
هرگز نروم از سر پيمان به تو سوگند
گو : مکنت و ملک و حرم و خانه و فرزند
گردند فداي سر گيسوي تو هر پنج
*
اي پايه عرش ازنفس گرم تو قائم
سر در خط فرمان تو ذرات عوالم
مخدوم تويي در دو جهان با همه خادم
مفتي و فقيه و ثقه و عارف و عالم
جاروب کش مسند سکوي تو هر پنج
*
در مکتب تعليم طريقت تويي استاد
از فيض تو يابند خلائق همه ارشاد
هرگز چو تو فرزانه ندارد دو جهان ياد
روح و ملک و آدمي و جن و پريزاد
شاگرد دبستان سرکوي تو هر پنج
*
تا سرزند از خاک سيه لاله و سنبل
بر دامن لطف تو زند چنگ توسل
بي اذن تو قمري نکند شوق تغزل
آئينه و شمع و گل و پروانه و بلبل
ساغرکش ميخانه ياهوي تو هر پنج
*
اي مايه مجد و شرف دوده آدم
از توست جلال و حشم آدم و عالم
نبود دو جهان قيمت يک مرگ مسلم
جنات و قصور و غُرُف و کوثر و زمزم
بوسند در دولت مينوي تو هر پنج
*
اي کعبه جان قبله دل مهبط ارشاد
معموره اسلام ز ايثار تو آباد
متروک و خراب از کرمت خانه بيداد
سلطان و غلام و خدم و بنده و آزاد
در سجده به پيش خم ابروي تو هر پنج
*
عرش ملکوت است تو را مسند اجلاس
دارند ملائک در درگاه تو را پاس
تنها نه جبين ساست به درگاه تو عباس
عيسي و کليم و خِضِر و يونس و الياس
سايند جبين بر در مشکوي تو هر پنج
*
اي خاک درت سرمه چشم و مه و خورشيد
تنها نه منم در طلب دولت جاويد
ذرات جهانند در اين خواهش و اميد
شمس و قمر و مشتري و زهره و ناهيد
هستند چو بنده به تکاپوي تو هر پنج
*
جان بر کفم از عشق تو اي مظهر لولاک
وي فيض وجودت سبب خلقت افلاک
عباس کجا کي کند از کشته شدن باک
اين دست و سر و سينه و چشم و تن صد چاک
بالله که نيرزند به يک موي تو هر پنج
*
اي رشک همه عالم هستي به کمالات
آدم به ملَک از تو کند فخر و مباهات
جاويد ز جانبازي تو جمله آيات
انجيل و زبور و صحف و مصحف و تورات
هستند به تلويح ، ثنا گوي تو هر پنج
*
هر چند زده آه درون خيمه به گردون
وز سوز عطش جام دلت گشته پر از خون
ليک آب همه عالم امکان به تو مرهون
جيحون و فرات و ارس و دجله و کارون
مخمور عطشناک لب جوي تو هر پنج
*
اي کون و مکان بر کرم و لطف تو محتاج
آن را که نهادي به سر از مکرمتت تاج
از جور عدو گشته به تير ستم آماج
مَشک و عَلَم و و جان و دل و ديده به تاراج
رفت از سر شوق رخ نيکوي تو هر پنج
*
اي مرغ ملَک بال در اين دشت بلاخيز
افتاده ام از جور سپاه شررانگيز
آماده و در دست همه حربه خونريز
تيغ و سپر و نيزه و گرز و تبر تيز
اندر صدد صيد پرستوي تو هر پنج
*
کي مي سزد از همچو مني وصف تو مولا
فيضي برد از مهر فلک شب پره ؟ حاشا
وا مانده در اين مرحله شب خيز نه تنها
حسان و جرير ، اصمعي و اخطل و اعشا
قاصر ز مديح صفت و خوي تو هر پنج


خوشم میاد با وجود کار و مشغله ای که داری بازم دوستاتو توی سایت فراموش نمی کنی
بعضی از دوستان که کم لطفی می کنن و دیر به دیر سراغی از ما می گیرن و کار و گرفتاری رو بهونه می کنن یاد بگیرن.

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
آقا نوهد عزیز
مقدمه شما در واقع تداعی گر آن داستان معروف مباشد که یارو میگفت چی میخواستیم و
چی شد . اما اشعار بسیار زیبا بود در وصف حال حضرت ابوالفضل ولی ربط اشعار را با مقدمه
پیدا نکردم.
توضیحات دوستمان آقای سزار هم کامل بود .
و توصیه ایشان در خصوص جایگزینی سپندار مذگان بجای والنتاین
خوب است و بجا اما فکری هم برای تغییر نام بنمایند.
دوست عزیزمان آقا فرهاد که پیشکسوت این مجموعه هستند در دل تمامی دوستان جای دارند و کسی ایشان و بقیه دوستان را فراموش نمیکند.
دوستدار همه شما هستم .

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
مرسی سزار جان " من نمیدونستم چرا به این روز میگن ولنتاین " مرسی از توضیحت 19

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this image.]


آقا یدی گفتن به فکر یه اسم دیگه واسه روز سپندار مزگان باشیم:

سپندارمذگان : در ایران باستان، از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 3 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز "سپندارمذگان" یا "اسفندارمذگان" نام داشته است. توضیح: "سپنته آرمئیتی" که چهارمین امشاسپند در دین زرتشت است، در پهلوی "سپندازمذ" گفته شده که به معنی فروتنی است. از طرفی چون این امشاسپند، سومین امشاسپند بانو ست و به دلیل مقام بزرگی که زن در کیش مهر دارد، این روز به نام و مخصوص زنان بوده است. جشنی که در این روز برگزار می‌شده به "سپندارمزگان" معروف است





نام‌های دیگر آن "مردگیران"، "مژدگیران" می باشد. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: "اسفندارمذ ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگهبان زنان پارسا و درستکار است. به همین مناسبت این روز عید زنان به شمار می‌رود." و در زمان ابوریحان این رسم وجود داشته است. در این روز مردان به جهت گرامی‌داشتِ مقام زن به آنها هدیه می‌دادند. این جشن تنها بخشش هدایا نبوده بلکه در این روزها زنان فرمانروایی می‌کردند و مردان از آنها اطاعت می‌کردند. به این دلیل به این روز مردگیران می‌گفتند که در این جشن زنها می‌توانستند با آزادی و اختیار خویش مرد زندگی خود را انتخاب کنند. هم‌چنین "سپندارمذ" در اوستا، "سپند آرمیتی" و در پهلوی، "سپندارمت" یا " سپندارمد" و در فارسی، "سپندارمذ" یا "اسفند"خوانده می‌شود که مرکب است از دو جزء "سپند" به معنی "ورجاوند" و "آرمیتی" که معنی اندیشه و فداکاری و بردباری و سازگاری و فروتنی می‌دهد. در پهلوی معنی این ترکیب را "خرد کامل" نوشته اند. در گاهان، غالبا جزء دوم آن ( آرمیتی ) به تنهایی آمده و یکی از فروزه‌های "مزدا اهوره" است. اما در اوستای نو، سپندارمذ نام یکی از امشاسپندان است که در گروه سه‌گانه امشاسپند بانوان – سپندار مذ، خرداد و امرداد – جای دارند و از نمادهای مادر خدایی اهوره‌مزدا به شمار می‌رود. این امشاسپند بانو در جهان مینوی نماد دوستداری و بردباری و فروتنی اهوره‌مزدا و در جهان استومند، نگهبان زمین و پاکی و باروری و سرسبزی آن است. او دختر اهوره‌مزدا است و ایزد بانوان آبان ( اردویسور آناهیتا ) و دین و از یاران و همکاران او هستند و "ترومیتی" – دیو ناخشنودی و خیره‌سری و یکی از بزرگان دیوان- دشمن اوست. در گاهان از "سپند آرمیتی" چون پرورش‌دهنده‌ی آفریدگان یاد می‌شود و از طریق اوست که مردم برکت می‌یابند. مزدا اهوره او را آفریده است تا رمه‌ها را مرغزارهای سرسبز ببخشد. در اوستای نو، او دارنده‌ی ده‌هزار داروی درمان‌بخش است. و نام او معمولا مترادف با زمین آمده است. دکتر بهار می‌نویسد: " در وندیداد آمده که بعضی آن را با زمین یکی دانسته اند. مولتن براین بر این گمان است که این نام در اصل "آراماتا" بوده است به معنی "مادر زمین". واژه‌ی "ساندارامت" در ارمنی ( به معنی اندرون زمین ) صورتی از "سپندارمذ" است. پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال به نام این امشاسپند بانو است که در فارسی اسفند گفته می‌شود. گل بیدمشک را نیز ویژه‌ی او دانسته اند.



فلسفه‌ی بزرگ‌داشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌کردند و علاوه بر این‌که ماه‌ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به عنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه ) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی "بهترین راستی و پاکی" که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پرمهر خود امان می‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را به عنوان نماد عشق می‌پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌شد، جشنی ترتیب می‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه، مهر نام داشت و در ماه مهر، مهرگان لقب می‌گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" یا "اسفندارمذ" نام داشت و در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می‌گرفتند.* سپندارمذگان جشن زمین و گرامی‌داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند. ملت ایران از جمله ملت‌هایی است که زندگی‌اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت‌های گوناگون جشن می‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌گذرانده اند. این جشن‌ها نشان‌دهنده‌ی فرهنگ، نحوه‌ی زندگی، خلق و خوی، فلسفه‌ی حیات و کلا جهان‌بینی ایرانیان باستان است. از آن‌جایی که ما با فرهنگ باستانی خود ناآشناییم، شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است









[You must be registered and logged in to see this image.]

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
آقا يدي نظرشون خوب بود ولي خدايي حيف نيست اصلت از بين بره

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
بسیاری معتقدند " اگرچه این رسم برگرفته از یك سنت اروپایى، آمریكایى است، اما در كشور ما به دلیل اینكه روزهاى شاد بسیار كم دارد، جوانان روز ولنتاین را جشن مى گیرند " و به دنبال این نیاز، برگزارى ولنتاین و بزرگداشت مهر و محبت را ابتكار خود جوانان مى دانند.



با توجه به این گونه مباحث، که گاه از غریبه و آشنا می شنویم ، گوئی نیاز به شادى و عدم توجه به این نیاز در جامعه ، محورى ترین دلیل براى رواج جشنى بیگانه در كشورى است كه فرهنگ آن ریشه در جشن و شادى و مهرورزى دارد.

كشورى كه به قول ابوریحان بیرونى در كتاب آثارالباقیه، " شمردن شمار جشن هاى آن همانند شمار كردن آب گذرهاى یك سیلاب غیرممكن است " ..

ایرانیان تنها مردمی بودند که در تمام افسانه ها، اساطیر و داستانهای ملموس و غیرملموس دور یا نزدیک، شادمان ترین مردم شناخته شده اند. ایرانیان قدیم برای تولد هرماه و روز و هفته خود جشنی داشتند که همه به یکدیگر مهر می ورزیدند. شاید به همین دلیل ایران کشور آیین مهرورزی نام گرفته است.



داشتن سرمایه ای آن چنین و تقلیدی اینچنین عجیب است و درد آور !!!



محمدعلى الستى در این باره مى گوید: «به دلیل اینكه ما نتوانسته ایم عناصر فرهنگى خود را براى جوانان به روز و جذاب كنیم، جوانان به این فرهنگها روى آورده اند.» وى تصریح مى كند: «ترویج الگوهاى بیگانه با ضرورتهاى كشور ما سازگار نیست ولى در صورتى كه فرهنگى جذابیت داشته و قابلیت گسترش در كشورهاى دیگر را داشته باشد، رواج مى یابند؛ در غیراین صورت در كشور خود نیز به دست فراموشى سپرده مى شوند». این جامعه شناس تأكید مى كند:«اگر فرهنگى با روحیات نسل جوان سازگار باشد ، مورد اقبال قرار خواهد گرفت » .

در ایران چند سالی بیشتر نیست که شور و هیجان روز والنتاین، همه گیر شده است. با وجود این، روز ۲۶ بهمن به مغازهای لوکس فروشی که سر بزنی چنان هیاهویی برپاست که حتی به درستی نمی توانی اجناس مغازه ها را ببینی.

برای رسیدن به فروشنده ها که در این روز، چند نفر هم برای کمک در کنار خود دارند، باید حداقل نیم ساعتی حوصله به خرج بدهی، این در حالی است که صف انبوه جمعیت هر لحظه بیشتر فشرده می شود و مدام با انبوه آدمها از این طرف به آن طرف مغازه ها کشانده می شوی.

تازه بعد از کلی معطلی، در حالی که فکر می کنی در یک نبرد جانانه پیروز شدی به فروشنده ها می رسی. فروشنده هایی که چند روز مرتب و پشت سر هم هدیه ها را به زیبایی بسته بندی کرده اند و دست مشتری داده اند، امشب نیز باید مرتب آدرسهای مختلف را یادداشت کنند تا سر ساعت مشخصی، هدایای سفارشی را به در خانه ها ارسال کنند.

تقریبا همه از نفس افتاده و خسته هستند اما باید تا آخر شب همین کارها را ادامه بدهند و با عشاق بیدل و دلداده همراهی کنند.

اکثر این جمعیت در هم گره خورده را جوانها تشکیل می دهند، وقتی به آنها نزدیک می شوی و در مورد این روز می پرسی، می گویند امروز، روز دوست داشتن است؛ روز جشن و پارتی.

بیایید پایبند اصالت باشیم

بیائید این بار هم که شده بگذریم از بى خیال، دست روى دست گذاشتن و غصه خوردن . بشکنیم كاسه های چه كنم ! چه كنم! را ؛ که هر کس ، اگر به قدر بازشدن دست هایش تلاش کند ، میتواند راهی یابد ، برای زنده نگه داشتن خود، و کشتن هر آنچه بیگانه است با فرهنگ و آداب و رسوم مان . " لایکلف الله نفسا الا وسعها " : هرکس اگر به قدر توانائی خودش برای بازیابی هویت تلاش کند ، بی شک جامعه ی اسلامی - ایرانی مان بهتر از اینها خواهد بود.

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
من نمي دونم اين آقا مهدي چرا با اينكه اهل هيچي نيست اما تاريخ همه مناسبتا رو از حفظه!!! 3

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه Emptyای بازیگر

more_horiz
فیلمشه بابا این ختم و چهل هر چی ولنتاین و سپندارمذگانه 7 7 7

مهدی جون داداش چرا اهل هیچی نیستی شما

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
آقا سزار دستت درد نکنه راجع به همه چی نوشتی اما اصل قضیه انجام نشد .
راستی سزار هم دوره کدام پادشاه ایرانی بود؟

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
گایوس ژولیوس سزار (به لاتین: Gaius Iulius Caesar) (تلفظ: گایوس یولیوس کایسار) یا ژول سزار یا قیصر (زاده ۱۲ یا ۱۳ ژوئیه ۱۰۰ (پیش از میلاد) - درگذشته ۱۵ مارس ۴۴ (پیش از میلاد)) دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود.

او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سه‌گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهمترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه می‌دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاری‌هایش با سنا و پومپی آن را بی‌سرانجام گذارد. او همچنین لژیون‌هایش را به آن‌سوی رود روبیکون رهبری‌نمود.

وی در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش از میلاد) به راه‌انداخت فرمانروای بی‌چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست‌زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته‌ای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.
[You must be registered and logged in to see this image.]

سزار اولین امپراتور روم بود که به بریتانیا تاخت و تاز کرد و توانست تاثیر امپراتوری روم را بر کشوری چون فرانسه برای همیشه جاودانه سازد. پس از کشته شدن سزار، با وجود آنکه مردم دل خوشی از این دیکتاتور نداشتند، همگی از نبود او احساس دلتنگی میکردند. سزار مردی قوی و فوق العاده وفادار به کشورش بود که بیشتر به دلیل حسادت اطرافیان کشته شد. پس از مرگش مردم برای او مقبره با شکوهی ساختند و تا به امروز او را به عنوان یک فرد بزرگ که دستاوردهای بسیاری برای روم به ارمغان آورد مورد ستایش قرار می دهند.



خودسزار تقویم نوین رو درست کرد و برای اینکه اسمش جاودانه بشه ماه تولد خودشو جولای گذاشت.

- بعد از مرگ ژولیوس سزار به احترام ایشان ماه تولدشان را جولای گذاشتند.


آقا یدی فکر کنم زمان پارت ها بوده و دوره پادشاهی ارد یکم اگه اشتباه میکنم بگید.

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
nahid wrote:
من نمي دونم اين آقا مهدي چرا با اينكه اهل هيچي نيست اما تاريخ همه مناسبتا رو از حفظه!!! [You must be registered and logged in to see this image.]







ناهيد خانم اگه شماهم روزه يك شنبه اين دوستايه عاشق و موفق [You must be registered and logged in to see this image.] ميديدن تو بازار ميفميدين يه خبري هستش بله ما هم از اين جا شد كه اومديم تهران واقعا بعضي آ عقلشون اندازه الاغ هم نيست طرف 73هزار داد برا دوس دخترش ادكلن خريد خدايي يارو برا زنش اين كارو نميكنه حالا خودش دو زار نداش بره خونه بعد ميرن خر از قبرس ميارن اينهمه فرست رو اين جوانان ميگيرن كه خودي نشون بدن[You must be registered and logged in to see this image.]

descriptionالان وقتشه بخونيد خوبه EmptyRe: الان وقتشه بخونيد خوبه

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this image.]

این یعنی عشق واقعی
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply