من بر خلاف بسیارى از افراد،از تشكیكات و ایجاد شبهههایى كه در مسایل اسلامى مىشود- با همه علاقه و اعتقادى كه به این دین دارم- به هیچ وجه ناراحت نمىشوم،بلكه در ته دلم خوشحال مىشوم زیرا معتقدم و در عمر خود به تجربه مشاهده كردهام كه این آیین مقدس آسمانى در هر جبهه از جبههها كه بیشتر مورد حمله و تعرض واقع شده،با نیرومندى و سرافرازى و جلوه و رونق بیشترى آشكار شده است.
خاصیتحقیقت همین است كه شك و تشكیك به روشن شدن آن كمك مىكند. شك مقدمه یقین،و تردید پلكان تحقیق است.در رساله زنده بیدار از رساله میزان العمل غزالى نقل مىكند كه:
«...گفتار ما را فایده این بس باشد كه تو را در عقاید كهنه و موروثى به شك مىافكند زیرا شك پایه تحقیق است و كسى كه شك نمىكند درست تامل نمىكند. و هر كه درست ننگرد، خوب نمىبیند و چنین كسى در كورى و حیرانى بسر مىبرد.»
بگذارید بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند،تا آنكه بدون آنكه خود بخواهند وسیله روشن شدن حقایق اسلامى گردند.
یكى از قوانین درخشان اسلام از دیدگاه مذهب جعفرى-كه مذهب رسمى كشور ماست-این است كه ازدواج به دو نحو مىتواند صورت بگیرد:دائم و موقت.
ازدواج موقت و دائم در پارهاى از آثار با هم یكى هستند و در قسمتى اختلاف دارند. آنچه در درجه اول ایندو را از هم متمایز مىكند،یكى این است كه زن و مرد تصمیم مىگیرند به طور موقتبا هم ازدواج كنند و پس از پایان مدت اگر مایل بودند تمدید كنند تمدید مىكنند و اگر مایل نبودند از هم جدا مىشوند.
دیگر اینكه از لحاظ شرایط،آزادى بیشترى دارند كه به طور دلخواه به هر نحو كه بخواهند پیمان مىبندند.مثلا در ازدواج دائم خواه ناخواه مرد باید عهدهدار مخارج روزانه و لباس و مسكن و احتیاجات دیگر زن از قبیل دارو و طبیب بشود،ولى در ازدواج موقتبستگى دارد به قرارداد آزادى كه میان طرفین منعقد مىگردد;ممكن است مرد نخواهد یا نتواند متحمل این مخارج بشود یا زن نخواهد از پول مرد استفاده كند.
در ازدواج دائم،زن خواه ناخواه باید مرد را به عنوان رئیس خانواده بپذیرد و امر او را در حدود مصالح خانواده اطاعت كند،اما در ازدواج موقتبسته به قراردادى است كه میان آنها منعقد مىگردد.
در ازدواج دائم،زن و شوهر خواه ناخواه از یكدیگر ارث مىبرند،اما در ازدواج موقت چنین نیست.
پس تفاوت اصلى و جوهرى ازدواج موقتبا ازدواج دائم در این است كه ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود«آزاد»است،یعنى وابسته به اراده و قرارداد طرفین است;حتى موقتبودن آن نیز در حقیقت نوعى آزادى به طرفین مىبخشد و زمان را در اختیار آنها قرار مىدهد.
در ازدواج دائم،هیچ كدام از زوجین بدون جلب رضایت دیگرى حق ندارند از بچهدار شدن و تولید نسل جلوگیرى كنند،ولى در ازدواج موقت جلب رضایت طرف دیگر ضرورت ندارد. در حقیقت،این نیز نوعى آزادى دیگر است كه به زوجین داده شده است.
اثرى كه از این ازدواج تولید مىشود یعنى فرزندى كه به وجود مىآید،با فرزند ناشى از ازدواج دائم هیچ گونه تفاوتى ندارد.
مهر،هم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت،با این تفاوت كه در ازدواج موقت عدم ذكر مهر موجب بطلان عقد است و در ازدواج دائم عقد باطل نیست، مهر المثل تعیین مىشود.
همان طورى كه در عقد دائم،مادر و دختر زوجه بر زوج،و پدر و پسر زوج بر زوجه حرام و محرم مىگردند،در عقد منقطع نیز چنین است،و همان طورى كه خواستگارى كردن زوجه دائم بر دیگران حرام استخواستگارى زوجه موقت نیز بر دیگران حرام است.همان طورى كه زناى با زوجه دائم غیر،موجب حرمت ابدى مىشود زناى با زوجه موقت نیز موجب حرمت ابدى مىشود.همان طورى كه زوجه دائم بعد از طلاق باید مدتى عده نگه دارد زوجه موقت نیز بعد از تمام شدن مدت یا بخشیدن آن باید عده نگه دارد با این تفاوت كه عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه است و عده زن غیر دائم دو نوبتیا چهل و پنج روز.در ازدواج دائم جمع میان دو خواهر جایز نیست،در ازدواج موقت نیز روا نیست.
این است آن چیزى كه به نام ازدواج موقتیا نكاح منقطع در فقه شیعه آمده است و قانون مدنى ما نیز عین آن را بیان كرده است.
بدیهى است كه ما طرفدار این قانون با این خصوصیات هستیم.و اما اینكه مردم ما به نام این قانون سوء استفادههایى كرده و مىكنند،ربطى به قانون ندارد.لغو این قانون جلوى آن سوء استفادهها را نمىگیرد بلكه شكل آنها را عوض مىكند بعلاوه صدها مفاسدى كه از خود لغو قانون برمىخیزد.
ما نباید آنجا كه انسانها را باید اصلاح و آگاه كنیم،به دلیل عدم عرضه و لیاقت در اصلاح انسانها مرتبا به جان مواد قانونى بیفتیم،انسانها را تبرئه كنیم و قوانین را مسؤول بدانیم.
اكنون ببینیم با بودن ازدواج دائم چه ضرورتى هست كه قانونى به نام قانون ازدواج موقتبوده باشد.آیا ازدواج موقت-به قول نویسندگان«زن روز»-با حیثیت انسانى زن و با روح اعلامیه حقوق بشر منافات دارد؟آیا ازدواج موقت اگر هم لازم بوده است،در دوران كهن لازم بوده است اما زندگى و شرایط و اقتضاى زمان حاضر با آن موافقت ندارد؟
منبع:سايت پايگاه اطلاع رساني پزشكي شفا
خاصیتحقیقت همین است كه شك و تشكیك به روشن شدن آن كمك مىكند. شك مقدمه یقین،و تردید پلكان تحقیق است.در رساله زنده بیدار از رساله میزان العمل غزالى نقل مىكند كه:
«...گفتار ما را فایده این بس باشد كه تو را در عقاید كهنه و موروثى به شك مىافكند زیرا شك پایه تحقیق است و كسى كه شك نمىكند درست تامل نمىكند. و هر كه درست ننگرد، خوب نمىبیند و چنین كسى در كورى و حیرانى بسر مىبرد.»
بگذارید بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند،تا آنكه بدون آنكه خود بخواهند وسیله روشن شدن حقایق اسلامى گردند.
یكى از قوانین درخشان اسلام از دیدگاه مذهب جعفرى-كه مذهب رسمى كشور ماست-این است كه ازدواج به دو نحو مىتواند صورت بگیرد:دائم و موقت.
ازدواج موقت و دائم در پارهاى از آثار با هم یكى هستند و در قسمتى اختلاف دارند. آنچه در درجه اول ایندو را از هم متمایز مىكند،یكى این است كه زن و مرد تصمیم مىگیرند به طور موقتبا هم ازدواج كنند و پس از پایان مدت اگر مایل بودند تمدید كنند تمدید مىكنند و اگر مایل نبودند از هم جدا مىشوند.
دیگر اینكه از لحاظ شرایط،آزادى بیشترى دارند كه به طور دلخواه به هر نحو كه بخواهند پیمان مىبندند.مثلا در ازدواج دائم خواه ناخواه مرد باید عهدهدار مخارج روزانه و لباس و مسكن و احتیاجات دیگر زن از قبیل دارو و طبیب بشود،ولى در ازدواج موقتبستگى دارد به قرارداد آزادى كه میان طرفین منعقد مىگردد;ممكن است مرد نخواهد یا نتواند متحمل این مخارج بشود یا زن نخواهد از پول مرد استفاده كند.
در ازدواج دائم،زن خواه ناخواه باید مرد را به عنوان رئیس خانواده بپذیرد و امر او را در حدود مصالح خانواده اطاعت كند،اما در ازدواج موقتبسته به قراردادى است كه میان آنها منعقد مىگردد.
در ازدواج دائم،زن و شوهر خواه ناخواه از یكدیگر ارث مىبرند،اما در ازدواج موقت چنین نیست.
پس تفاوت اصلى و جوهرى ازدواج موقتبا ازدواج دائم در این است كه ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود«آزاد»است،یعنى وابسته به اراده و قرارداد طرفین است;حتى موقتبودن آن نیز در حقیقت نوعى آزادى به طرفین مىبخشد و زمان را در اختیار آنها قرار مىدهد.
در ازدواج دائم،هیچ كدام از زوجین بدون جلب رضایت دیگرى حق ندارند از بچهدار شدن و تولید نسل جلوگیرى كنند،ولى در ازدواج موقت جلب رضایت طرف دیگر ضرورت ندارد. در حقیقت،این نیز نوعى آزادى دیگر است كه به زوجین داده شده است.
اثرى كه از این ازدواج تولید مىشود یعنى فرزندى كه به وجود مىآید،با فرزند ناشى از ازدواج دائم هیچ گونه تفاوتى ندارد.
مهر،هم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت،با این تفاوت كه در ازدواج موقت عدم ذكر مهر موجب بطلان عقد است و در ازدواج دائم عقد باطل نیست، مهر المثل تعیین مىشود.
همان طورى كه در عقد دائم،مادر و دختر زوجه بر زوج،و پدر و پسر زوج بر زوجه حرام و محرم مىگردند،در عقد منقطع نیز چنین است،و همان طورى كه خواستگارى كردن زوجه دائم بر دیگران حرام استخواستگارى زوجه موقت نیز بر دیگران حرام است.همان طورى كه زناى با زوجه دائم غیر،موجب حرمت ابدى مىشود زناى با زوجه موقت نیز موجب حرمت ابدى مىشود.همان طورى كه زوجه دائم بعد از طلاق باید مدتى عده نگه دارد زوجه موقت نیز بعد از تمام شدن مدت یا بخشیدن آن باید عده نگه دارد با این تفاوت كه عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه است و عده زن غیر دائم دو نوبتیا چهل و پنج روز.در ازدواج دائم جمع میان دو خواهر جایز نیست،در ازدواج موقت نیز روا نیست.
این است آن چیزى كه به نام ازدواج موقتیا نكاح منقطع در فقه شیعه آمده است و قانون مدنى ما نیز عین آن را بیان كرده است.
بدیهى است كه ما طرفدار این قانون با این خصوصیات هستیم.و اما اینكه مردم ما به نام این قانون سوء استفادههایى كرده و مىكنند،ربطى به قانون ندارد.لغو این قانون جلوى آن سوء استفادهها را نمىگیرد بلكه شكل آنها را عوض مىكند بعلاوه صدها مفاسدى كه از خود لغو قانون برمىخیزد.
ما نباید آنجا كه انسانها را باید اصلاح و آگاه كنیم،به دلیل عدم عرضه و لیاقت در اصلاح انسانها مرتبا به جان مواد قانونى بیفتیم،انسانها را تبرئه كنیم و قوانین را مسؤول بدانیم.
اكنون ببینیم با بودن ازدواج دائم چه ضرورتى هست كه قانونى به نام قانون ازدواج موقتبوده باشد.آیا ازدواج موقت-به قول نویسندگان«زن روز»-با حیثیت انسانى زن و با روح اعلامیه حقوق بشر منافات دارد؟آیا ازدواج موقت اگر هم لازم بوده است،در دوران كهن لازم بوده است اما زندگى و شرایط و اقتضاى زمان حاضر با آن موافقت ندارد؟
منبع:سايت پايگاه اطلاع رساني پزشكي شفا