"روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست"
چون که جز کرم برویت اثری نیست ،که نیست
"ناظر روی تو صاحب نظرانند اری"
چون که شستی رخ خود را خبری نیست، که نیست
"مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز"
چون دگر بروی تو باز دری نیست ، که نیست
این بگویم که تو با پودر و ماتیک زیبایی
"در سرا پای وجودت هنری نیست ، که نیست"
بی خودی این همه خود را تو فریبا ننما
فکر عاشق به تو گشتن به سری نیست ، که نیست
این همه ناز نکن عشوه نیا ،برای تو
در جهان هیچ خریدار خری نیست ، که نیست