من تا ابد کنار تو بودم ولی چه سود
خوشبخت انکسی که دلت را ز من ربود
من خواستم که سهم تو باشم ولی نشد
بی تو سفید موی سیاهم دلم کبود
فردا به چشم باغچه ام سرد و خسته است
اخر چگونه بی تو بهارش ز غم زدود؟
دستان تو کنون به چه دستی گره شده؟
یادت که رفت گرمی دستان من چه زود
بال و پرم تویی تو بدان سوخت بال من
پرواز رفته از سر من غصه ره گشود
بی تو تمام شد شب شب بو بدون ماه
در وصف گریه ها دل من سالها سرود