آمدم تا در آسمان کبود

پرگشایم بسوی آزادی

خانه سازم بر آن خرابه ء دل

تا بگیرم دوباره آبادی

ره گشایم به شادی بودن

تا بخندم دوباره با شادی

آه ای خدای عشق و امید

کاش عشقی بمن نمیدادی

کاش عشقی بمن نمیدادی