شخصى از قاهره شترى را اجاره كرد تا به منطقه عبّاسيه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر افسار شتر را گرفته و مسافر را مى‏برد. در مسير راه، شتربان زير لب و گاهى هم بلند مسافر را مسخره مى‏كرد و چون او را مردى غريب و تنها و محتاج يافته بود، همگام با حركت شتر به جسارت‏هاى خود ادامه مى‏داد. در مسير راه شخصى اين صحنه را ديد و به مسافر گفت: آيا مى‏دانى و مى‏شنوى كه شتربان چه مى‏گويد؟ گفت: بلى! پرسيد: پس چرا از خود عكس العملى نشان نمى‏دهى؟ گفت: اگر او مرا به عباسيه مى‏رساند و مسير راه درست است، اين حرف‏ها مهم نيست، هرچه مى‏خواهد بگويد.
در سوره مطفّفين( سوره مطفّفين، آيه 29 - 32.) مى‏خوانيم كه مجرمان، مؤمنان را به شكل‏هاى مختلف تحقير مى‏كنند:
1- پيوسته به آنها مى‏خندند: «اِنّ الّذين أجرَموا كانوا من الّذين آمنوا يَضحكون»
2- هر گاه از كنار آنها عبور مى‏كنند، غمزه مى‏آيند و چشمك مى‏زنند: «و اذا مَرّوا بهم يَتَغامزون»
3- همين كه به سوى دار و دسته خود بر مى‏گردند، پشت سر مؤمنان فكاهى و طنز مى‏گويند: «و اذا انقَلبوا الى اهلِهم اِنقَلبوا فَكِهين»
4- هنگامى كه مؤمنان را مى‏بينند، مى‏گويند: اينها منحرفند: «و اذا راوهم قالوا انّ هؤلاء لضالّون»
امّا مؤمنان استقامت كرده و از راه خود دست بر نمى‏دارند. قرآن در ادامه مى‏فرمايد:
روزى خواهد آمد كه مؤمنان، به كفار خواهند خنديد. «فاليوم الّذين آمنوا من الكفار يَضحكون»(سوره مطفّفين، آيه 34.)