ما وارثان عقده های ملتهبیم،

بر تسلسل دیوانه وار پیام ها می نگرم

تنها رسالت!

دیر زمانیست

سنگ بر قلب ها نشسته

و سنگینی بار ذراتش

جوع عشق را کور کرده

خون به بن بست رسیده

ورم، کبودی، درد

زایشی شکل می گیرد

و دیگر هیچ.