همه خوابن همه بی هوش .. من و پلکای نبسته

تیک و تاک ساعتا هم تو سکوت من شکسته

چشممو میبندم اما میدونم که بی تو پوچه

دیگه هیچ فرقی نداره تورو دیدن یا ندیدن

تو اتاقم.. توی آینه..توی کوچه تو نشستی

چشممو میبندم اما رو ب روم بازم تو هستی

تو منی خود خود من با منی مثل ی پیرهن

پری از غرور کاذب .. پر از سکوت تلخی

اگه ..

اگه چهره م ی غریبه س .. اگه آینه منو نشناخت

اگه دستای نحیفم با خیالت قصر کاغذی ساخت

اگه من مجسمانه بتی از چشات می ساختم

اگه مهر ( بی تو هرگز ) میخوره پای ترانم

اگه غربتم یه شعره اگه غصه هام کتابن

اگه پشت هر صدایم لای حرفام همه خوابن

اگه از عشق ننوشتم رو درو دیوار خونه

دلم از خودم گرفته دیگه حوصله ندارم

این روزا حالم خرابه .. این روزا دلم گرفته

نگو تند رفتی تو میلاد

دلم از خودم گرفته