ویا عنوان
نیمه شب بود که خوابی دیدم
ماهی فکر من از حوض پرید
شاخه ی نازک نارنج لبم را بوسید
در میان قطرات خنک فواره
باز رفتم به صندوق خیالی که درآن
صدهزاران ماهی
خواب پرواز کبوترها را
در سفر می بینند
اینهمه ماهی سرخ ،
تن پاشویه همه رنگین است
خوابهامان همگی
بوی کافور و شقایق می داد.
نیمه شب بود که خوابی دیدم
ماهی فکر من از حوض پرید
شاخه ی نازک نارنج لبم را بوسید
در میان قطرات خنک فواره
باز رفتم به صندوق خیالی که درآن
صدهزاران ماهی
خواب پرواز کبوترها را
در سفر می بینند
اینهمه ماهی سرخ ،
تن پاشویه همه رنگین است
خوابهامان همگی
بوی کافور و شقایق می داد.