نبسته ام به کس دل

نبسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج

رها رها رها من



ز من هر آن که او دور

چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک

از او جدا جدا من



نه چشم دل به سویی

نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی

به یاد آشنا من



ستاره ها نهفته اند

در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست

هوای گریه با من . . .