Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionعشق از منظر حیران Emptyعشق از منظر حیران

more_horiz
[center]عشق یعنی غرق در معشوق شدن

عشق یعنی از منم مردود شدن

عشق یعنی های های گریه ها

عشق یعنی نالهای بی صدا

عشق یعنی ایها المعشوق من

خود بریدم جمله از دیوار تن

عشق یعنی گم شدن در بحر دوست

عشق یعنی هرچه گویی سر اوست

عشق یعنی معنی بی ترجمان

عشق یعنی دوستی با عمق جان

عشق یعنی...عشق یعنی...

عشق یعنی لحظهای التهاب

عشق یعنی واژهای نابه ناب

عشق یعنی جان نه لیکن این بدن

عشق یعنی یار من ، غمخوار من،

عشق یعنی غرق در دریای دوست

عشق یعنی انچه خاطر خواه اوست

عشق یعنی جان زتن برکنده پوست

عشق یعنی انچه او گوید نکوست

عشق یعنی مانده در بی راهه ها

عشق یعنی سوزها ونالها

عشق یعنی انچه حیران گفته است

او که عشق را همچو یک در سفته است

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
جناب حیران تشکر از این تشریح عشقتون ، اما ظاهرا" این عشق بازی رو بنده یک بار دیگر در این فروم دیده ام و شاید هم اشتباه بکنم
به هر حال مجددا" از لطف شما برای ارسال این شعر قشنگ تشکر می کنم
16

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
10 16

سهیل جان عزیزم این فغی البداهه ای از خودم بود در جواب تاپیک خودت به عنوان

عشق یعنی مانده بودن درقفس هم چه چیزی اگه یادت باشه

که الا ان را تکمیل کردم

بابا حیران دیگه نمیره شعر خودشو بدزده عزیزم
[You must be registered and logged in to see this link.]

7 50

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
استغفروالله ربی و اتوب الیه
عجب ! یعنی ما به ساحت عاری از خلل حضرت عالی اسائه ی ادب کرده ایم
حاشا و کلا جناب استاد ، همین طوری .مطلبی به قرینه در ذهنم جا گرفت و این حرف را زدم .ما به بداهه ی حضرتتان سر تعظیم فرود می آوریم و عذر تقصیر به جای
ظل عالی مستدام
شعر عالی پر دوام
16

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
فدای تو دوست ادیب و دانشمند م سهیل جان منم از روی مزاح عرض کردم


بابا خیلی باید حیران این روزا مواظب باشه اندک اندک اندک اندک جمع مستان میپرد
3 16 16

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
نخیر قربان بنده مرید شما و این فروم هستم ، مگر اینکه خدای ناخواسته مشکلی اساسی پیدا بشود ، وگرنه دست از سرت ندارم تا کام دل برآید

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
16 16

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
گفتمش آغاز درد عشق چیست؟
گفت آغازش سراسر بندگیست.
گفتمش پایان آن را هم بگو؟
گفت پایانش همه شرمندگیست.
گفتمش درمان دردم را بگو؟
گفت درمانی ندارد بی دواست.
گفتمش یک اندکی تسکین آن؟
گفت تسکینی ندارد ماندنیست


حیران جان عجب عشقی داری کاکو

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
جناب سزار شما هم دل عاشقی دارید که وصف عشق را اینگونه آموخته اید 25

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
تسکینش من باب اطلاع آقا سزار
لورازپام
استامینوفن کدئین
ناپروکسن
دیکلوفناک
اسکازینا
هیوسین
و الا آخر

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
sohailsoltani wrote:
تسکینش من باب اطلاع آقا سزار
لورازپام
استامینوفن کدئین
ناپروکسن
دیکلوفناک
اسکازینا
هیوسین
و الا آخر




عجب نسخه ژلوفینی پییچدید اقا سهیل اما دوای گیاهی هم خوبه در اخر هم این ها کارساز نمیشه وباید تسلیمش شد


کلاس عشق ما دفتر ندارد
شراب عاشقی ساغر ندارد

بدو گفتم که مجنون تو هستم
هنوز آن بی وفا باور ندارد

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
16 16 16 16 16 16

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
عشق ،يعني که تکان خورده و سرپا بشويم

زورکي هم که شده در دل هم جا بشويم



دست در دست هم اصلا ندهيم و نرويم

مگر آن وقت که ديوانه و تنها بشويم



عينک تيره و تيپ و هيجان و بلوتوث

همه جا چشم به راه اس ام اس ها بشويم



عشق ، يعني من و تو ، هيچ نگوييم به هم

زير عينک خرکي محو تماشا بشويم



تکيه بر هيچ نهادي ندهيم و خودمان

خودکفايي بنماييم و متکّا بشويم



گر که ديديم که پولي به زمين افتاده ست

متفاهم ، متبسّم شده ، دولّا بشويم



عشق ، يعني که فقط عاشق پيتزا نشويم

گاه برياني و گاهي لازانيا بشويم



نتواند احدي تفرقه ايجاد کند

جمعمان را بزند برهم و منها بشويم



آنقَدَر کم شود اين فاصله هامان که شود

جلوي تاکسي ِ شهري من و تو ، "ما " بشويم



عشق ، يعني من وتو راز دل هم باشيم

نه که مشهور تر از وامق و عَذرا بشويم



من وتو ؟...نه !...تو و من ...ما ؟...تو و من ؟...نه !...من وتو

بختمان يار شود آدم و حوّا بشويم



چشش از ميوه ي ممنوع ؟ - همين باد حلال !

با همين طنز دلي صاحب فتوا بشويم



عشق ، يعني دل من با دل تو جور شود

"بشوم " با " بشوي " جمع شود ، تا " بشويم "



من وتو پنجره هستيم پر از گرد وغبار

شيشه را پاک نماييم که زيبا بشويم



- نه که آن پنجره باشيم به ماشين ِ طرف

وقت آشغال پراني همه جا وا بشويم –



آنقَدَر صبر که شايد علفي سبز شود

پاي هم پير شويم و متوفّي بشويم !

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
احسنت بر شما سزار جان با این تنوع دیدی که نسبت به مقوله عشق دارید 13 13
3

descriptionعشق از منظر حیران EmptyRe: عشق از منظر حیران

more_horiz
سلام ای دلبری نامت سزاره
تفنگت دستتو و قدت قطاره

یروز عکست گوگوش یک روز ستاره
ایا این عکسه اکنوت سزاره؟







privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply