قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری،
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند.
قاصدک !
در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ،
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب.
قاصدک ! هان، ولی ... آخر ... ای وای !
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای...
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی - طمع شعله نمیبندم - خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند.
مهدی اخوان ثالث
از: آخر شاهنامه
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری،
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند.
قاصدک !
در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ،
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب.
قاصدک ! هان، ولی ... آخر ... ای وای !
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای...
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی - طمع شعله نمیبندم - خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند.
مهدی اخوان ثالث
از: آخر شاهنامه