ای رفته زدل رفته زبر رفته زخاطر
بر من ننگر تاب نگاه تو ندارم
برمن ننگرزانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از ان چشم سیاه تو ندارم
ای رفته زدل راست بگو بهر چه امشب
با خاطره ها امده ای باز به سویم؟
گرآمده ای از پی ان دلبر دلخواه
من اونیم آخردل من سرد وسیاه است
بر من ننگر تاب نگاه تو ندارم
برمن ننگرزانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از ان چشم سیاه تو ندارم
ای رفته زدل راست بگو بهر چه امشب
با خاطره ها امده ای باز به سویم؟
گرآمده ای از پی ان دلبر دلخواه
من اونیم آخردل من سرد وسیاه است