تاویل ؛ را به زبان ساده می گوییم ، چنان چه بنا نداریم هر سخن دیگر را در باب ادب ، به تکلف و صنعت بیان کنیم .آن چه که هر دانای ادب و نگارش گر متون پارسی را به نوشتن ترغیب می کند ، بی گمان روانی سخن اوست ، وگرنه به دشواری نوشتن و سخن گفتن ، راه را بر تاویل دیگر خواستارهای زندگانی دو چندان دشوار می سازد. همه ی ما کم و بیش از عبارات و عناوینی سخن گفته ایم و یا شنیده ایم که شاید خود نیز
ندانسته ایم و نمی دانیم در چه قالب و ساختاری جای می گیرند و اصولا" چرا می بایستی این گونه بگوییم و بنویسیم می خواهم بگویم که ساختارگرایی را ما از کودکی خواه نا خواه ، ولو به غیر علم و نظم و انسجام فراگیری ادبیات ، آموخته ایم و نا خود آگاه به کاربرده ایم و جالب این جاست که بسیاری از ما با اینکه نمی دانیم که ساختارچیست ، اما دقیقا" آن را رعایت می کنیم . ساختارگرایی ؛ بحثی است و ساختار شکنی بحث دیگر. چنان که می بینیم نویسندگان پسین ، هیچ گاه خویشتن را در چارچوب ساختار ندیده و نمی بینند و آن گونه که حرف می زنند - به همان روش نیز می نویسند و گاه حتی از خود روش هایی ابداع می کنند که ادبیات را از ریشه می زنند و از اصل ، تهی می کنند ، من باب اینکه مثلا" این ها دارند ذهن را بی عنان و لجام ساختگی در آسمان لایتناهی ادب به پرواز در می آورند ، غافل از اینکه بال پروازشان را درست انتخاب نکرده اند. برای همین است که هرکس چیزی می گوید ، دیگری که نمی دانَد و نمی خوانَد ، فی الفور از دهان او به به و چه چه بیرون می آید و سیل تشویق و ترغیب و آفرین است که بر نوشته ی بی سرو ته او نثار می شود. بحث ما در واقع پیرامون سه مورد اساسی است که از دومورد آن سخن گفتیم . ساختارگرایی ، ساختار شکنی یا شالوده شکنی و سه دیگر ، هرمنوتیک است . این سه بحث شاید بیش از یک دهه نیست که به عنوان زمینه های روش شناسی در بسترهای جستارهای هنری و به ویژه ادبی را تعیین کرده اند. اگرچه در این موارد منابع چندانی در دست نیست ، اما می توان با اتکاء به همین منابع اندک نیز به شفافیت موضوع رسید و آن را بیان کرد. سخن باید زیبا باشد .و زیبا شناسی را همواره با فلسفه درآمیخته اند ، همان گونه که هنگام طرح چنین مباحثی ، به وضوح از فلسفه ی زیبا شناسی یا زیبا شناختی می گویند. هنر چیست و گوهر هنر کدام است و چه مفهومی دارد؟ آیا ادب و ادبیات نیز هنر است و اگر هنر است در کجای هنر قرارد ارد و یا اینکه اصولا" ذات و خمیرمایه ی ادبیات ، هنر است ؟
کتاب ساختار و تاویل متن که استاد بابک احمدی آن را به رشته تحریر در آورده ، در این مورد زیبا سخن گفته و بسیار روان و قابل فهم که من تلاش می کنم گزیده هایی ملموس و قابل دسترس را برای علاقه مندان این فروم بگذارم ، باشد که موثر افتد و در نگارش و فهم نوشتن و رساندن کلام و مفهوم به ما کمک کند. عزیزان هم می توانند از خود - چنان چه تمایل دارند و به تناسب دانایی و آگاهی شان به این موضوع کاملا" فنی ، در این موارد نظر بدهند و بنده را یاری رسانند ، چنان چه خود نیز با احترام به نویسنده این کتاب ؛ درصورت لزوم به حواشی و تفسیر و توضیح می پردازم و خود اضافاتی برآن خواهم داشت .اگرچه کتاب ؛ بس شیرین ، روان ، همه کس فهم و بسیار ارزنده و قابل بحث و فحص است . .
ندانسته ایم و نمی دانیم در چه قالب و ساختاری جای می گیرند و اصولا" چرا می بایستی این گونه بگوییم و بنویسیم می خواهم بگویم که ساختارگرایی را ما از کودکی خواه نا خواه ، ولو به غیر علم و نظم و انسجام فراگیری ادبیات ، آموخته ایم و نا خود آگاه به کاربرده ایم و جالب این جاست که بسیاری از ما با اینکه نمی دانیم که ساختارچیست ، اما دقیقا" آن را رعایت می کنیم . ساختارگرایی ؛ بحثی است و ساختار شکنی بحث دیگر. چنان که می بینیم نویسندگان پسین ، هیچ گاه خویشتن را در چارچوب ساختار ندیده و نمی بینند و آن گونه که حرف می زنند - به همان روش نیز می نویسند و گاه حتی از خود روش هایی ابداع می کنند که ادبیات را از ریشه می زنند و از اصل ، تهی می کنند ، من باب اینکه مثلا" این ها دارند ذهن را بی عنان و لجام ساختگی در آسمان لایتناهی ادب به پرواز در می آورند ، غافل از اینکه بال پروازشان را درست انتخاب نکرده اند. برای همین است که هرکس چیزی می گوید ، دیگری که نمی دانَد و نمی خوانَد ، فی الفور از دهان او به به و چه چه بیرون می آید و سیل تشویق و ترغیب و آفرین است که بر نوشته ی بی سرو ته او نثار می شود. بحث ما در واقع پیرامون سه مورد اساسی است که از دومورد آن سخن گفتیم . ساختارگرایی ، ساختار شکنی یا شالوده شکنی و سه دیگر ، هرمنوتیک است . این سه بحث شاید بیش از یک دهه نیست که به عنوان زمینه های روش شناسی در بسترهای جستارهای هنری و به ویژه ادبی را تعیین کرده اند. اگرچه در این موارد منابع چندانی در دست نیست ، اما می توان با اتکاء به همین منابع اندک نیز به شفافیت موضوع رسید و آن را بیان کرد. سخن باید زیبا باشد .و زیبا شناسی را همواره با فلسفه درآمیخته اند ، همان گونه که هنگام طرح چنین مباحثی ، به وضوح از فلسفه ی زیبا شناسی یا زیبا شناختی می گویند. هنر چیست و گوهر هنر کدام است و چه مفهومی دارد؟ آیا ادب و ادبیات نیز هنر است و اگر هنر است در کجای هنر قرارد ارد و یا اینکه اصولا" ذات و خمیرمایه ی ادبیات ، هنر است ؟
کتاب ساختار و تاویل متن که استاد بابک احمدی آن را به رشته تحریر در آورده ، در این مورد زیبا سخن گفته و بسیار روان و قابل فهم که من تلاش می کنم گزیده هایی ملموس و قابل دسترس را برای علاقه مندان این فروم بگذارم ، باشد که موثر افتد و در نگارش و فهم نوشتن و رساندن کلام و مفهوم به ما کمک کند. عزیزان هم می توانند از خود - چنان چه تمایل دارند و به تناسب دانایی و آگاهی شان به این موضوع کاملا" فنی ، در این موارد نظر بدهند و بنده را یاری رسانند ، چنان چه خود نیز با احترام به نویسنده این کتاب ؛ درصورت لزوم به حواشی و تفسیر و توضیح می پردازم و خود اضافاتی برآن خواهم داشت .اگرچه کتاب ؛ بس شیرین ، روان ، همه کس فهم و بسیار ارزنده و قابل بحث و فحص است . .