Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionسعدی Emptyسعدی

more_horiz
سخن عشق تو بی آنکه بر آید به زبانم

رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم



گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم

باز گویم که عیان است چه حاجت به بیانم





هیچم از دنیی و عقبی نبر گوشه ی خاطر

که به دیدار تو شغلست و فراغ از دو جهانم





گر چنانست که روی من مسکین گدا را

به در غیب ببینی ز در خویش برانم





من در اندیشه ی آنم که روان بر تو فشانم

نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم





گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن

گه به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم





نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت

دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم





من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم

که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم





درم از دیده چکانست به اید لب لعلت

نگهی باز به من که بسی در بچکانم



سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم

که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم

descriptionسعدی EmptyRe: سعدی

more_horiz
ناز نفست دوست من

descriptionسعدی EmptyRe: سعدی

more_horiz
[You must be registered and logged in to see this image.]
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply