Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionزمستان Emptyزمستان

more_horiz
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سربرنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است .

وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است.

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک.

مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم، من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم، من، سنگ تیپا خورده رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم.
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.

تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است.
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد، سحرشد، بامداد آمد؟
فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
حریفا ! گوش سرما برده است، این یادگار سیلی سرد زمستان است.
و قندیل سپهر تلگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است.
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست ها پنهان،
نفس ها ابر، دلها خسته و غمگین،
درختان اسکلت های بلور آجین،
زمین دل مرده، سقف آسمان کوتاه،
غبارآلوده مهر و ماه،
زمستان است…

descriptionزمستان EmptyRe: زمستان

more_horiz
نه از رومم نه از زنگم همان بی رنگ بیرنگم

بهاره بهار

descriptionزمستان EmptyRe: زمستان

more_horiz
افرین بر شما سحر جان اگه اسمتو درست گفته باشم

descriptionزمستان EmptyRe: زمستان

more_horiz
bale

descriptionزمستان EmptyRe: زمستان

more_horiz
ولی ما یه سحر خانوم داریم
میخای شما سحر2 باشید
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply