Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionآتش امید Emptyآتش امید

more_horiz
تنها بازمانده ي يك كشتي شكسته به جزيره ي كوچك خالي از سكنه اي افتاد. او با دلي لرزان دعا كرد كه خدا نجاتش دهد. اگر چه روزها افق را به دنبال ياري رساني از نظر مي گذراند كسي نمي آمد. سر انجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها كلبه اي بسازد تا خود را از عوامل زيان بار محافظت كند و دارا يي هاي اندكش را در آن نگه دارد.
اما روزي كه براي جستجوي غذا بيرون رفته بود' به هنگام برگشتن ديد كه كلبه اش در حال سوختن است و دودي از آن به سوي آسمان ميرود. متاَسفانه بدترين اتفاق مممكن افتاده و همه چيز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه در جا خشكش زد.فرياد زد: "خدايا تو چطور راضي شدي با من چنين كاري بكني؟"

صبح روز بعد با بوق كشتي اي كه به ساحل نزديك مي شد از خواب پريد. كشتي اي آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته ' از نجات دهندگانش پرسيد: "شما ها از كجا فهميديد من در اينجا هستم؟"

آنها جواب دادند: " ما متوجه علايمي كه با دود مي دادي شديم."

وقتي اوضاع خراب مي شود' نا اميد شدن آسان است. ولي ما نبايد دلمان را ببازيم ' چون حتي در ميان درد و رنج ' دست خدا در كار زندگي مان است. پس به ياد داشته باش : دفعه ي ديگر اگر كلبه ات سوخت و خاكستر شد ' ممكن است دود هاي برخاسته از آن علايمي باشد كه عظمت و بزرگي خدا را به كمك مي خواند.

descriptionآتش امید EmptyRe: آتش امید

more_horiz
از میان آتش ققنوسی چون خود بیرون می آید تا زندگی تازه ای را از سر بگیرد

descriptionآتش امید EmptyRe: آتش امید

more_horiz
چه زیبا فرمودید جناب سلطانی 16

descriptionآتش امید EmptyRe: آتش امید

more_horiz
خواهش می کنم سزار عزیز ، این حکایت شما بود که ذهن مرا به کنکاش واداشت
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply