مجنون

مجنون هنگام راه رفتن کسي را به جز ليلي نمي ديد روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين که متوجه شود از بين او و مهرش عبور کزد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي مجنون به خود آمد و گفت من که عاشق ليلي هستم تورا نديدم تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه ديدي که من بين تو و خدايت فاصله انداختم ....

آدم یه روز دنیا میاد یه روزم از دنیا میره کسی که عاشق نباشه تنها میاد تنها میره.........

عاشق شدن مهم نیست......عاشق ماندن ضروریست.
عشق در هر مرحله از زندگی انسان خود را نشان می دهد ....و اگر کسی مغلوب این عشق شود نمی تواند زیبایی های بعدی آن را ببیند..
سعی کنیم همیشه دوست داشته باشیم تا اینکه عاشق باشیم....دوست داشتن در هر شرایطی همواره منطقی را با خود حمل می کند که .........ولی عشق در راهش چیزی جز رسیدن به معشوق ندارد و ممکن است بدون اینکه موانع و سرعت گیرها را رد کند به معشوق برسد که این وصال ارزشی ندارد و بدنبالش فراق خواهد آمد.

در عشق غالب و مغلوب معنایی نداره ؛ عشق برای رسیدن به کمال نیاز به اکسیری دارد که تنها در جان عاشق وجود دارد ؛ پس عاشق از شیره ی جانش به عشق می دهد تا آن را بسازد؛ عاشق در عشقش حل می شود تا آن را به کمال برساند..