Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionدسته گل Emptyدسته گل

more_horiz
روزی ؛ اتوبوس خلوتی در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلی ها نشسته بود. مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بی نهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه ای از آن چشم بر نمی داشت .
زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید . قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه ، پیرمرد از جا برخواست ، به سوی دخترک رفت و دسته گل را به او داد و گفت : متوجه شدم که تو عاشق این گل ها شده ای ، آنها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از اینکه آنها را به تو بدهم خوشحال تر خواهد شد.
دخترک با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین می رفت بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه آرامگاه خصوصی آنسوی خیابان رفت ونزدیک کنار در ورودی نشست .

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
رفته بوده منتظر بوده تا حضرت عضرائیل بیاد و اونو پیش همسرش ببره.

جالب بود. 16

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
سلام آقا سزار عزیز ، بله ما همه منتظر حضرت عزرائیل هستیم و تقدم و تاخری هم در روز و دقیقه و ثانیه و لحظه ی مرگمان اتفاق نمی افتد.

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
با هر نفسی که میکشیم یک قدم به سوی پرواز نزدیکتر میشویم.

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
اما این هم هست که :
هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
ای جانم چه کلام شیرینی دارین شما جناب سلطانی

مردي از يکي از دره هاي پيرنه در فرانسه مي گذشت ، که به چوپان پيري برخورد. غذايش را با او تقسيم کرد و مدت درازي درباره ي زندگي صحبت کردند . بعد صحبت به وجود خدا رسيد .
مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم بايد قبول کنم که آزاد نيستم و مسوول هيچ کدام از اعمالم نيستم . زيرا مردم مي گويند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آينده را مي شناسد.
چوپان زير آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند . بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چيز و همه کس . صداي فريادهاي چوپان نيز در کوهها پيچيد و به سوي آن دو بازگشت .
سپس چوپان گفت : زندگي همين دره است ، آن کوهها ، آگاهي پروردگارند ؛ و آواي انسان ، سرنوشت او . آزاديم آواز بخوانيم يا ناسزا بگوئيم ، اما هر کاري که مي کنيم ، به درگاه او مي رسد و به همان شکل به سوي ما باز مي گردد


16

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
احسنت آقا سزار ، مرحوم آیت الله مشکینی گفته اند که :
هر قیافه ای که در دنیا به خودت گرفته ای در آن دنیا همان قیافه ات خواهد شد
و یا اینکه :
گندم از گندم بروید ، جو زجو

descriptionدسته گل EmptyRe: دسته گل

more_horiz
بله عشق پیری
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply