پسركي از مادرش پرسيد:مادر چرا گريه مي كني؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت:نمي دانم عزيزم.نمي دانم....
پسرك نزد پدرش رفت و گفت:بابا چرا مامان هميشه گريه مي كند؟او چه مي خواهد؟
پدرش تنها دليلي كه به ذهنش مي رسيد ،اين بود:همه زن ها گريه مي كنن.بي هيچ دليل!
پسرك بزرگ شد ولي هنوز از اينكه زنها خيلي راحت به گريه مي افتند،متعجب بود.
يك بار در خواب ديد كه دارد با خدا صحبت مي كند ،از خدا پرسيد:خدايا،چرا زنها اينهمه گريه مي كنند؟
خدا جواب داد:من زن را به شكل ويژه اي آفريدم،به شانه هاي او قدرتي دادم كه بتواند سنگيني زمين را تحمل كند ، به بدنش قدرتي داده ام تا بتواند درد زايمان را تحمل كند ، به دستهايش قدرتي دادم كه حتي اگر تمام كسانش دست از كار بكشند ، او به كار ادامه دهد . و به او احساسي دادم تا با تمام وجودش به فرزندانش عشق بورزد ، حتي اگر او را هزاران بار اذيت كنند . به او قلبي دادم تا همسرش رادوست بدارد ، از خطا هاي او بگذرد ''''البته اون زمان هنوز طلاق كشف نشده بود'''' و همواره در كنار او باشد . و به او اشكي دادم تا هر هنگام كه خواست ، فرو بريزد . اين اشك را منحصرا براي او خلق كردم تا هر گاه كه نياز داشته باشد ، بتواند از آن استفاده كند.
زيبايي يك زن در لباسش ، موهايش يا اندامش نيست ، زيبايي زن را بايد در چشمانش جستجو كرد زيرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست. ''''فكر ميكنم اين حرف هم براي زمان قل قله ميرزا بوده ، توي اين زمونه همه فقط شعار ميدن''''