قتل خسروپرويز ـ شاهي كه اشتباهش ايران را برباد داد ـ درسي براي آنان كه مي خواهند زمامدار شوند
طبق برخي از كتاب هاي تاريخ، خسرو پرويز، شاه ساساني ايران، كه از 31 دسامبر 627 (نيمه شب و آغاز سال 628) در كاخ سلطنتي تيسفون بازداشت بود سوم آوريل 628 ميلادي به تصميم افسران ارشد و مقامات تراز اول دولت و تائيد پسرش «شيرويه» كشته شد و اين قتل، آغاز پايان امپراتوري ايران در عهد باستان بود كه چند دهه بعد از آن، مهاجرت اعراب از جنوب غربي و اقوام آلتائيك از شمالشرقي به ايران آغاز شد و آسيب ديدگي اصلي، از همين مهاجرت ها بود كه شاهان ايران 12 قرن مانع از آن شده بودند تا تخريب فرهنگي صورت گيرد. مي دانيم كه كوروش بزرگ جان خودرا در راه ممانعت از همين مهاجرت ها به تاجيكستان امروز ازدست داد. مورخان ديگر، قتل خسروپرويز را چهار روز پس از بازداشت (ژانويه 628)) نوشته اند. به نوشته پاره اي از مورخان، خسروپرويز چند هفته در تاريکخانه كاخ سلطنتي زنداني بود كه تصميم به قتل او گرفته شد و مرگ او در ماه فوريه سال 628 صورت گرفت.
خسرو پرويز در طول سلطنت خود با لشكركشي هاي غير ضروري و تصرف نقاط دوردستي چون اسكندريه مصر و نيز رنجاندن و از دست دادن ژنرالهايي چون بهرام مهران (بهرام چوبين) و شهربراز و عصبي ساختن مسيحيان با انتقال صليبي كه مسيح در مارس سال 33 ميلادي (گود فرايدي) در اورشليم با آن مصلوب شده بود از فلسطين به تيسفون، كشور را تضعيف و در برابر انبوهي دشمن قرارداده بود. علت بازداشت او در كاخ، رها ساختن ارتش ايران در برابر روميان در "نينوا" و فرار به تيسفون و پناه بردن به شراب بود.
پس از وي شيرويه به نام قباد دوم شاه ايران شد و با اين كه با دادن امتيازهاي متعدد صلح با امپراتوري روم شرقي (بيزانتيوم) را خريد نتوانست به آشفتگي داخلي پايان دهد و از اضمحلال تدريجي امپراتوري جلوگيري كند. به اين ترتيب، اشتباهات يك فرد يك امپراتوري كهن را برباد و مسير تاريخ جهان را تغييري كلي داد. در مدارس پرورش زمامدار و دوره هاي تاريخ استراتژي و پاليسي، كارهاي خسروپرويز (تحت عنوان اشتباهات سياسي ـ نظامي خسرو دوم) وسيعا و از ديد انتقادي تدريس مي شود تا مديران بعدي كشورها؛ چنان اشتباهاتي را مرتكب نشوند كه تنها در دو قرن گذشته ويلهلم دوم، نيكلاي دوم، هيتلر، گورباچف و ... شدند
.