کتابی در دو جلد و قطور از محمد علی سلطانی است که من سعی می کنم زین پس فرازهای مهمی از آن را برای شناسایی هرچه بیشتر کرمانشاه و کرمانشاهیان برای اهالی محترم ایران فروم و علاقه مندان در این فروم قرار دهم . اگر در مورد رابطه نسبی و یا سببی من با این نویسنده ی شهیر نیز بپرسید تنها به این موضوع بسنده می کنم که ایرانیان همه از یک ریشه اند :
جغرافیای تاریخی
بخش نخست :
جغرافیا دانان عهد قدیم سرزمین ماد را به دو ناحیه تقسیم می کنند :
ماد بزرگ را که شامل همدان ، ری و اصفهان می دانستند و
ماد کوچک که همان آذزبایجان و قسمتی از کردستان بوده است ...
ماد بزرگ در زمان پارت ها ؛ منطقه ی وسیع تری را شامل می شد : همدان ، کرمانشاهان ، ثلاث ، اراک ، اصفهان و یزد .
ماد ؛ در زمان ساسانیان به " مای " تبدیل شد و در سده های اسلامی آن را " ماه " می گفتند ، چنان که می گفتند :
" ماه بصره : نهاوند و ماه کوفه : دینور
" نیشایی Nishayee - که در کتیبه های آشوری آمده است - به اطراف کرمانشاه و ماهیدشت فعلی اطلاق می شده ا ست و نیز در دامن ( کوه تاق بستان ) فعلی ، شهری را یادداشت کرده اند که نام یکی از محلات آن " گُمبادنه " بوده است . دیگر ، در سالنامه های ایام حکومت آشوریان ، شهری به نام الی پی ( Eli py ) ذکر شده است و برخی مورخان این شهررا ولایتی بین کرمانشاهان و همدان تشخیص داده اند ؛ برخی دیگر از آنان ، این شهر را در محل کرمانشاه فعلی معرفی کرده اند و اضافه نموده اند که ساکنان شهر " الی پی " بقایای قوم کاسی بوده اند . هم چنین انقراض دولت آشور را که به دست " هوخشتره Hoowakh-shatarah فرمانروای " ماد " در اوایل قرن هفتم ق.م به ظهور پیوست ، به سبب قدرت سواره نظام " ماد " که در نیشایی تربیت شده بوده اند ، نوشته اند .
حکیم طوس آورده است که :
قوی پهلوان جهان کدخدای
به فرمان تو دُنبر و مَرغ و مای
یا :
یکی چتر هندی به سر بر به پای
بسی مردم از دَنبر و مَرغ و مای
دَنبر درداستان های دیگر شاهنامه در چندین جا به شکل "دنور - دینور " آمده و " مای " به پهلوی pahlavi نام بخش باختری ایران است که به پارسی باستان آن را " مادا " و یونانیان " مدmed " و تازیان " ماه " می نامیدند . در نامه پهلوی ، شهرستان های ایران در چند جا از آن جمله د ربند 27 این نام آمده است .
احمد کسروی ، در باره ی تبدیل "د" به "ی" چنین می نویسد :
" در لهجه ی همدان و آذربایگان ، بسیاری از "دال ها " به " یا" تبدیل می شود ، چنان که " مادان " اکنون " مایان " است و ماده - ضد نر در میان آذزبایگانیان "مایه " گفته می شود ، بالاخره در "آتور پادکان" هم "پاد" "پای" گردیده که می شود آذربایگان "
عبدالحسین زرین کوب می نویسد :
" بعد از جنگ جلولاء ؛ سعدبن ابی وقاص ، لشکری به جریربن عبدالله بجلی داده ، اورا به تسخیر حلوان فرستاد - یک شهر قدیم واقع در مدخل گذرگاه زاگرس و در جای امروزی سرپل ذهاب که کواذ ِ اول ؛ پادشاه ساسانی در آن جا ابنیه ای ساخته بود و تعمیرات و اصلاحاتی انجام داده . " جریر " حلوان را که آن زمان ناحیه ای بود حاصلخیز با چشمه های آب معدنی و باغ ها و بستان ها ی میوه ، به صلح ، فتح کرد (19ه/640م) و از آن جا به فتح کرمانشاه شتافت که ظاهرا" در دوران سلطنت ساسانیان مرکز ناحیه ماه به شمار می آمد و آن جا را نیز به صلح گشود ؛ دینور را هم ابوموسی اشعری حاکم بصره فتح کرد و بعد از آن " ماسبذان " را .
بدین گونه نیمی از ولایات ماه به دست کوفی ها فتح شد و نیمی به دست بصری ها و از این رو بعدها ولایت ماه که اعراب ، " جبال و ماهین " می خواندند - ولایت قدیم مِدی - به امر خلیفه به عنوان اقطاع داده شد به جنگجویان کوفه و بصره ؛ قسمت علیای آن " ماه الکوفه " شد که مرکزش دینور بود و قسمت سفلایش " ماه البصره " خوانده شد و مرکزش "کرمانشاه " گشت .
اما گویا ماه البصره - نهاوند باشد و کرمانشاهان جدای از ماه البصره ، چنان که در آغاز آمد و همان طور که شیرویه بن شهردار گوید ، شهرهای پهلویان هفت است :
همدان ، ماسبذان ، و قم و ماه بصره وصیمره saymarah و ماه کوفه و کرمانشاهان.
در قرون اولیه اسلام ، ناحیه کوهستانی پهناوری که یونانیان آنرا مدیا-medya می گفتند و از باختر به جلگه های بین النهرین ( میان رودان ) و از خاور به کویر بزرگ ایران محدود بود ، نزد جغرافی نویسان عرب به نام " ایالت جبال " معروف بود . این نام بعدها متروک شد و در قرن ششم هجری در زمان سلجوقیان به غلط آن را " عراق عجم " نامیدند تا با " عراق عرب " که مقصود قسمت سفلای بین النهرین بود ، اشتباه نشود .
یاقوت در این خصوص گوید : " ایرانیان در این زمان ، کلمه عراق عجم را به جای ایالت جبال به کار می برند و این تسمیه ، هم غلط است و هم نوظهور. خود ِ یاقوت که او هم کتاب خود را به عربی نوشته " قوهستان " یعنی کوهستان را که مرادف فارسی کلمه ی "جبال" است ، برای این ناحیه استعمال می کند . پس از حمله مغول ، اسم " جبال " برای این ناحیه دیگر استعمال نشد و حمدالله مستوفی که در قرن هشتم می زیست ، هیچ جا این اسم را ذکر نمی کند . او ایالت قدیم جبال را به دوقسمت می کند : قسمت کوچک تر ، کردستان در سمت باختر و قسمت بزرگ تر ، عراق عجم در سمت خاور و
هم چنین در باره ی نواحی کردستان می نویسد :
کردستان شانزده ولایت است و حدودش به ولایت عراق عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته است . آلانی ، الیشتر ، بهار خفتیان ، دربند تاج خاتون ، دربند زنگی ، دزبیل ، دینور ، سلطان آباد ، چَم چَمال ، شهرزور ، کرمانشاه -قرمیسین ، کرند و خوشان (kerendo khooshan )، کنگور kengavar یا قصر اللصوص ، ماهیدشت ، هرسین harsin ، وسطام .
اکثر این نواحی که مستوفی به عنوان ولایات شانزده گانه کردستان نام می برد - در حال حاضر از توابع استان کرمانشاهان هستند . بنا به گفته ی مقدسی در احسن التفاهیم ، کرمانشاهان ، همدان ، ری و اصفهان ، در آغلز خلافت عباسیان
بزرگ ترین شهرهای نواحی چهارگانه ی جبال بوده اند .

کنگورkengavar ،