دموکراسی یا مردم سالاری ؛
لفظ دموکراسی در اصل در دولت - شهرهای یونان باستان پدید آمد و مراد از آن حکومت " دموس " یا " عامه ی مردم " است ، یعنی حق همگان برای شرکت در تصمیم گیری در مورد امور همگانی جامعه . این صورت از دموکراسی " دموکراسی مستقیم " نام دارد . این شکل از حکومت ، به ویژه در آتن ( سده ی پنحم ق.م ) پدید آمد و در آن همه ی مردم ( بجز زنان و بردگان ) مستقیم در وضع قوانین شرکت می کردند و برای امور اجرایی نیز به نوبت عهده دار سمت ها می شدند . و دادرسان دادگاه ها نیز با قرعه برگزیده می شدند . جمهوری روم نیز با برخی از جنبه های دموکراسی آشنایی داشت و روش نمایندگی نخستین بار در آن به کار بسته شد ، اما با پیدایش دوره ی امپراتوری ، دموکراسی نیز از آن رخت بر بست .
اما آن چه در جهان امروز در پهنه ی " دولت - ملت " ها به نام دموکراسی شناخته می شود ، دموکراسی غیر مستقیم یا نمایندگی است ؛ یعنی انتخاب نمایندگانی که در مجالس قانون گذاری خواست اکثریت مردم را به اجرا گذارند. سنجه های وجود این گونه دموکراسی عبارتند از :
یک : انتخابات آزاد که هرچند یک بار و پیوسته برگزار شود و هر شهروند بالغ در آن حق رای داشته باشد و نامزدها و احزاب ، چه موافق و چه مخالف ، بتوانند آزادانه در مبارزه ی انتخاباتی شرکت کنند ، و رای گیری مخفی و خالی از تهدید باشد .
دو : چنین انتخاباتی امکانت انتخابی موثر را فراهم کند ، یعنی این که انتخاب محدود به نامزدهای یک حزب نباشد و اگر اکثریت رای دهندگان به حکومت وقت رای ندهند ، حکومت به کسانی دیگر سپرده شود .
سه : هیئت نمایندگان - که پارلمان ، کنگره ، مجمع ملی ، مجلس ، و جز آن نامیده می شود - حق قانون گذاری و حق رای در مورد مالیات ها و نظارت بر بودجه ( با رای اکثریت خود ) را داشته باشد و بتواند آشکارا در مورد تصمیمات دولت پرسش و خرده گیری ، یا با آن مخالفت کند ، بی آن که اعضای آن در تهدید ِ آزار یا بازداشت باشند .اساس دموکراسی باور به ارزش فرد انسانی و تصمیم گیری او در مورد امور عمومی و خصوصی است ( فردباوری ) و از این رو سنجه های دیگر دموکراسی عبارتست از :
تضمین برخی حقوق اساسی برای هر شهروند ( البته در عمل و نه بر روی کاغذ ) . این حقوق عبارتند از :
ایمنی در برابر بازداشت و زندانی کردن خودسرانه ؛ آزادی گفتار ، نشر و اجتماع ( یعنی حق ِ گرد آمدن و گفت و گو در امور سیاسی ) ؛ آزادی دادخواهی و گروه بندی ( یعنی حق ِ تشکیل حزب ها ، اتحادیه ها و دیگر جامعه ها ) ؛ آزادی رفت و آمد ؛ آزادی عقاید دینی و آموزش و درنتیجه وجود دستگاه قضایی مستقلی که هرکس برای دادخواهی بدان ها دسترسی داشته باشد .
دموکراسی سیاسی ، در عمل به معنای حکومت اکثریت یا نصف به اضافه ی یک رای دهندگان است و آبراهام لینکلن آن را
" حکومت مردم به دست مردم و برای مردم " تعریف کرده است . دموکراسی ، در مقام فلسفه ی سیاسی ، مردم را در اداره ی امور خود و نظارت بر حکومت شایسته و توانا و حقدار می شناسد و وجود دولت را ناشی از اراده ی می شمار و از جمله دیگر اصول آن برابری شهروندان کشور در برابر قانون ، مسئولیت دولت در برابر اکثریت و گردن نهادن به قوانین برآمده از خواست اکثریت است .
خرده گیران ِ دموکراسی به دو دسته تقسیم می شوند :
نخست گروهی که با دموکراسی از اصل مخالف اند . اینان بر آنند که این شکل از حکومت ناتوان ترین نوع حکومت است و دسته بندی ها در آن ثبات کشور را تهدید می کند ؛ مسائل پیچیده ای اداره ی دولت در مباحث عوامانه ساده می شود ، تصمیم گیری های مهم با ریاکاری انجام یا کنار گذاشته می شود و مسائل مهم به اجزاء کوچکی تجزیه می شوند که عامه فهم باشند و اکثریت رای دهندگان آن را بپذیرند .
دومین گروه خرده گیران که به اصول دموکراسی باور دارند ، بر آنند که این اصول را نمی توان تنها در پهنه ی سیاسی محدود نگاه داشت ، و به این اصول چنان که باید دست نمی توان یافت مگر آن که حوزه ی برابری ِ حقوق برای همه ی شهروندان از حوزه ی سیاسی و قضایی به حوزه ی اقتصادی کشیده شود .بدون این حقوق ، دموکراسی در بالاترین حد ، ناقص می ماند و در بدترین حالت فریبی است ( دموکراسی صوری ) که واقعیت را که حکومت طبقاتی است ، می پوشاند مارکس دموکراسی لیبرال را " دیکتاتوری بورژوایی " می خواند .
لفظ دموکراسی در اصل در دولت - شهرهای یونان باستان پدید آمد و مراد از آن حکومت " دموس " یا " عامه ی مردم " است ، یعنی حق همگان برای شرکت در تصمیم گیری در مورد امور همگانی جامعه . این صورت از دموکراسی " دموکراسی مستقیم " نام دارد . این شکل از حکومت ، به ویژه در آتن ( سده ی پنحم ق.م ) پدید آمد و در آن همه ی مردم ( بجز زنان و بردگان ) مستقیم در وضع قوانین شرکت می کردند و برای امور اجرایی نیز به نوبت عهده دار سمت ها می شدند . و دادرسان دادگاه ها نیز با قرعه برگزیده می شدند . جمهوری روم نیز با برخی از جنبه های دموکراسی آشنایی داشت و روش نمایندگی نخستین بار در آن به کار بسته شد ، اما با پیدایش دوره ی امپراتوری ، دموکراسی نیز از آن رخت بر بست .
اما آن چه در جهان امروز در پهنه ی " دولت - ملت " ها به نام دموکراسی شناخته می شود ، دموکراسی غیر مستقیم یا نمایندگی است ؛ یعنی انتخاب نمایندگانی که در مجالس قانون گذاری خواست اکثریت مردم را به اجرا گذارند. سنجه های وجود این گونه دموکراسی عبارتند از :
یک : انتخابات آزاد که هرچند یک بار و پیوسته برگزار شود و هر شهروند بالغ در آن حق رای داشته باشد و نامزدها و احزاب ، چه موافق و چه مخالف ، بتوانند آزادانه در مبارزه ی انتخاباتی شرکت کنند ، و رای گیری مخفی و خالی از تهدید باشد .
دو : چنین انتخاباتی امکانت انتخابی موثر را فراهم کند ، یعنی این که انتخاب محدود به نامزدهای یک حزب نباشد و اگر اکثریت رای دهندگان به حکومت وقت رای ندهند ، حکومت به کسانی دیگر سپرده شود .
سه : هیئت نمایندگان - که پارلمان ، کنگره ، مجمع ملی ، مجلس ، و جز آن نامیده می شود - حق قانون گذاری و حق رای در مورد مالیات ها و نظارت بر بودجه ( با رای اکثریت خود ) را داشته باشد و بتواند آشکارا در مورد تصمیمات دولت پرسش و خرده گیری ، یا با آن مخالفت کند ، بی آن که اعضای آن در تهدید ِ آزار یا بازداشت باشند .اساس دموکراسی باور به ارزش فرد انسانی و تصمیم گیری او در مورد امور عمومی و خصوصی است ( فردباوری ) و از این رو سنجه های دیگر دموکراسی عبارتست از :
تضمین برخی حقوق اساسی برای هر شهروند ( البته در عمل و نه بر روی کاغذ ) . این حقوق عبارتند از :
ایمنی در برابر بازداشت و زندانی کردن خودسرانه ؛ آزادی گفتار ، نشر و اجتماع ( یعنی حق ِ گرد آمدن و گفت و گو در امور سیاسی ) ؛ آزادی دادخواهی و گروه بندی ( یعنی حق ِ تشکیل حزب ها ، اتحادیه ها و دیگر جامعه ها ) ؛ آزادی رفت و آمد ؛ آزادی عقاید دینی و آموزش و درنتیجه وجود دستگاه قضایی مستقلی که هرکس برای دادخواهی بدان ها دسترسی داشته باشد .
دموکراسی سیاسی ، در عمل به معنای حکومت اکثریت یا نصف به اضافه ی یک رای دهندگان است و آبراهام لینکلن آن را
" حکومت مردم به دست مردم و برای مردم " تعریف کرده است . دموکراسی ، در مقام فلسفه ی سیاسی ، مردم را در اداره ی امور خود و نظارت بر حکومت شایسته و توانا و حقدار می شناسد و وجود دولت را ناشی از اراده ی می شمار و از جمله دیگر اصول آن برابری شهروندان کشور در برابر قانون ، مسئولیت دولت در برابر اکثریت و گردن نهادن به قوانین برآمده از خواست اکثریت است .
خرده گیران ِ دموکراسی به دو دسته تقسیم می شوند :
نخست گروهی که با دموکراسی از اصل مخالف اند . اینان بر آنند که این شکل از حکومت ناتوان ترین نوع حکومت است و دسته بندی ها در آن ثبات کشور را تهدید می کند ؛ مسائل پیچیده ای اداره ی دولت در مباحث عوامانه ساده می شود ، تصمیم گیری های مهم با ریاکاری انجام یا کنار گذاشته می شود و مسائل مهم به اجزاء کوچکی تجزیه می شوند که عامه فهم باشند و اکثریت رای دهندگان آن را بپذیرند .
دومین گروه خرده گیران که به اصول دموکراسی باور دارند ، بر آنند که این اصول را نمی توان تنها در پهنه ی سیاسی محدود نگاه داشت ، و به این اصول چنان که باید دست نمی توان یافت مگر آن که حوزه ی برابری ِ حقوق برای همه ی شهروندان از حوزه ی سیاسی و قضایی به حوزه ی اقتصادی کشیده شود .بدون این حقوق ، دموکراسی در بالاترین حد ، ناقص می ماند و در بدترین حالت فریبی است ( دموکراسی صوری ) که واقعیت را که حکومت طبقاتی است ، می پوشاند مارکس دموکراسی لیبرال را " دیکتاتوری بورژوایی " می خواند .