هر شلوغی و ازدحامی ؛ چندان جالب نمی نماید و گاه آزار دهنده نیز هست که حتی به آلودگی نیز تعبیر می شود ، جز این شلوغی اندیشه ها که موجبات تضارب آراء ، تعامل و تبادل نظریات گوناگون را فراهم می آورد ، اما این خود ، منوط به الزاماتی است که می بایستی اندیشه وران و صاحبان درایت و خرد ، رعایت کنند . نوشتن برای سایت ، تفاوت ماهوی با نوشتن برای دل دارد ، چرا ؟! برای این که کار دل با طمانینه است و عشقی عجیب . و این بدان معنا نیست که سیر در عوالم مجاز و قلم فرسایی با صفحه کلید و چشم سپردن به مانیتور و یا از سوی دیگر مانیتورینگ و ادیت مطالب با دیوایس ها ی دیجیتال و مدرن ، عاری از صفاست ، بلکه واقعیت آن است که در وهله ی نخست ، ترتیب و توالی موضوعات به خاطر ضیق وقت ، در محیط میدان ( فروم ) مطالب متنوع قرار گرفتن بدون رمز ره گیری هدفی مشترک از نوشته ها ( که غالبا" متاثر از شتابندگی است )، علی الاصول راه تعالی ذهن را برای مرور طبیعی ، ویرایش و پیرایش ، و دست یازی به اندیشه های برتر از انسان می گیرد . به طور قطع و یقین برای رفع این نقیصه ، راه هایی وجود دارد ، ازجمله شناخت شناسی و بررسی های جامعه شناختی مفاهیم است ، این که آوردن یک واژه ، فهم یک واج یا واک هایی از عبارات به هم پیوسته که نهایتا" مقصودی را به ذهن متبادر می کنند ، تا چه حد فخیم یا سخیف است . میزان فخامت و یا سخافت این مفاهیم نیز مشخص است . گاهی یک ( آه ) ، گفتن یک ( وای ) ، یک صوت یا لفظ احساسی ممکن است دنیایی مفهوم را در بر داشته باشد ، و برعکس ممکن است یک مطلب مطول برای ما حکم سیکلی بی آغاز و انجام را داشته باشد ! آوردن یک خبر ، یا نوشتن یک مطلب مهم است و از هر کسی بر نمی آید ، اما تحلیل و برداشت کارشناسی از آن است که درجه ی اهمیت نهایی آن را مشخص می کند . محاورات احساسی که معمولا" مختص سنین جوانی است - اگرچه تمامی رده های سنی از آن برخوردارند ( به تناسب شرایط سنی ) ، اگر بر پایه ی مفروضات همسان انگاری قرار نگیرند ، جنبه ی انسانی خود را از دست می دهند و بیشتر حالت تعریض و تحقیر به خود می گیرند که آخرالامر به لودگی و استهراء منتهی می شود . من از کامپیوتر و دنیای مجازی آن گونه که باید آگاهی ندارم و مشوقان من فائزه خانم و سحر خانم بودند که سبب شد تا به این دنیای جالب قدم بگذارم و هنوز تا فهم محیط و تسلط بر آن زمان زیادی لازم است ، اما گاه احساس می کنم که سخنانی ساده - اشتباه تعبیر می شوند و ما چون به قول معروف فیس تو فیس یا رودر رو نیستیم و هنگام تبادل فکر چهره ها ی یکدیگر را نمی بینیم و نگاه هایمان بر بادی پلیتیک مان تاثیر نمی گذارد و اصولا" حرکات دست و صورت در این گونه محاورات و تبادلات و ارتباطات تاثیری ندارند ، از سویی صدای یکدیگر را نیز نمی شنویم که متاثر از تونالیته ی صدا و ارتعاشات صوتی بشویم که این خود نیز یک ابزار واقعی و طبیعی است ، شاید بر گستره ی این ابهامات و تعابیر اشتباه بیافزاید . برای همین تصور می کنم اگر خودم و دیگران در ارایه هر مفهوم اعم از تصویری یا نوشتاری ، ولو یک کلمه یایک کلام - کوتاه یا بلند _ صوت (لفظ) و یا ... تامل بیشتری داشته باشیم و باطمانینه و بخردی بنویسیم و برای هر مطلب خود نیز تحلیلی فرا خور بضاعت علمی خویش داشته باشیم و آداب انتقاد را نیز بیاموزیم و دوستی و شوخی و طنز را با مسایل دیگر اشتباه نگیریم و تصورمان این باشد که این میدانگاهی یک فرصت برای ارتقاءاندیشه و خرد ماست و همچنین آشنایی بیشتر با دیگر زبان ها ، لهجه ها ، فرهنگ ها ، تفکرات و دیده های گوناگون ، یقینا" بسیار موفق تر عمل خواهیم کرد . ملاحظات و معذورات اخلاقی ، تندروی ها و کند روی ها و گاه ناآشنایی ها باعث می شود تا نتوانیم در حوزه ی نقد علمی و نه ( نقادی احساسی و بی هدف ) و نه نقادی تخریبی ، آن چه را که در چنته داریم و دوست داریم به عنوان مفاهیمی قابل حصول و ارتقاء به دوستان خود انتقال دهیم ، ناقص منتقل کنیم . قبل از اینکه سخنم را به پایان ببرم ، می خواهم بگویم که خود من هم مصداق همین مسایل هستم و نخست بر خودم خرده می گیرم تا دیگران . رعایت این مسایل سرانجام سایت را به یک منبع اطلاعاتی علمی فراگیر در جنبه های مختلف و متنوع تبدیل خواهد نمود و ثابت خواهد کرد که ایرانیان مردمانی فهیم ، هوشمند ، فرهیخته ، آگاه و توانا هستند .برای همه ی دوستانم نهایت سعادت و سلامت و خوشبختی را آرزو می کنم .