خاستگاه اصطلاح چپ و راست ( و همچنین اصطلاح های هم ردیف آن مانند چپ روی و راست روی ، جناح چپ و جناح راست و یا دست راستی و دست چپی ) انقلاب فرانسه است ، که در مجمع ملی آن ، نمایندگان انقلابی تندرو در طرف چپ و محافظه کارها در طرف راست می نشستند ( این سنت بعدها در پارلمان های اروپایی ادامه یافت ). در آن روزگار این دو اصطلاح معنای روشن و جدا از هم داشت ، یعنی چپ به معنای انقلابی بودن و هواداری از دگرگونی و دگرگونی ِ بیشتر بود و راست به معنای مخالفت با هرگونه دگرگونی یا حدودی از بازگشت به گذشته یا بازگشت ِ کلی بود، اما از آن پس چنان فراز و نشیبی از نظر معنایی ، پا به پای پیدایش گرایش های تازه و گوناگون سیاسی و در هم آمیختگی گرایش ها از دو سو یافته است که تعیین مرز روشنی میان این دو ناممکن است ، زیرا هریک از این دو برچسب ، در معنای وسیع خود ، چنان گرایش ها و گروه های مختلف و نا همسازی را در بر می گیرند که جز معنایی بسیار کلی و مبهم از آن ها بر نمی آید .
می توان گفت که به طور کلی ؛ جریان چپ شامل همه ی گروه های بهبود خواه و انقلاب خواه روزگار نو است ، یعنی لیبرال ها ، سوسیالیست ها ، آنارشیست ها ، کمونیست ها ، و جز آن ها ، که ایدئولوژی آن ها زیر نفوذ اندیشه ها و باورهای جدیدی شکل گرفته است که از رنسانس به این سو ، و به ویژه در سده های هفده و هجده و نوزده ، در اروپا پدید آمده است . مهم ترین این باورها عبارتند هز : باور به عقل ( راسیونالیسم ) در برابر ایمان دینی ، پیشرفت باوری ، برابری خواهی ، باور به دموکراسی و آزادی و بشر دوستی (اومانیسم ) ، ولی برداشت ها و تفسیرهای هریک از این گروه ها از این مفاهیم چنان گوناگون و ناهمساز است که در بسیاری موارد آنها را رویاروی هم قرار می دهد .
دانشنامه سیاسی . داریوش آشوری