چه کسی آزاد است در این غوغای رنگارنگ هستی ؟! همه جا اسم های جدید و رویدادهای باز تعریف شده از خشم و خشونت ، و خشونت مثل عشق و ملاطفت ، برای رد گم کردن ، برای پنهان شدن در لایه های تو در توی سیاست های پنهانی . طالبانیزم و القاعده ، بنیاد گرایی اسلامی ، رادیکالیسم انقلابی از حوزه ی دریای کارائیب گرفته تا بالکان و تا جمهوری های ریکا ، چچن و اینگوش و شامیل باسایف و اصلان ماسخادوف و تا گذشته های دور ، بادر ماینهوف و بریگاد های سرخ ، مشت های آهنین گارد آهنین در فاشیست موسولینی و قهقهه های احمقانه نیکلاس در مملکت گل و تونی بلر و گردون براون ، حتی نور محمد تره کی و حفیظ الله امین و ببرک کارمل ، هزاران اسم و رسم و هدف های تنیده در هم و مبهم ، همه ی مارا مثل یک خیمه شب بازی و یا یک تئاتر عروسکی دست انداخته اند و به خود سرگرم کرده اند . اسلام را لباس جهل می پوشانند ، جهل با خشونتی ناباورانه ، تقدس مآبی ها و یک لوکیشن کلاوزدآپ ، دوشمشیر و یک قرآن و تلاوت یک آیه و قصاص یعنی گوش تا گوش مثل گوسفند سر انسانی را بریدن و هلهله کردن و الله اکبر گفتن - که یعنی این ؛ یعنی اسلام !! این جلادی تروریستی و این سلاخی مازوخیستی را اسلام نام می گذارند . جهاد گرایی بنده کشانه و خدا ستیزانه و هزاران سیاست فرهنگی مقدس مآبانه ی دیگر که حتی جدی ترین دشمنان اصیل ، فهیم و روشنفکر آمریکایی شدن نیز از آن برداشت می جویند . اکنون نیز این آمریکا هراسی مشکوک در کمونیسم فقر زده ی آمریکای لاتین از نوع چاوزی و کاسترویی آن ، چه در شکل و فرم وقالب طالبانیزم و القاعده گرایی نابخردانه و خشن آفریقایی - آسیایی آن در سودان ، سومالی ، عراق ، افغانستان ، پاکستان ، اندونزی ، کمونیسم هسته ای فاقد نان و زفاه به سبک کره ی شمالی و فاقد آزادی به روش چینی ها متبلور شده است . این تصویری کلی از سیاست جهانی است که ما هم اکنون در آن زندگی می کنیم و روزگار می گذرانیم . سیاست و تصویری که مار ا در بین گردابی از بیم و امید ، به آخرالزمان و زمانه ای دیگر ورای این زمان ، قفس آهنین و بهشت آمریکایی - هالیوودی و شرارت نا آمریکایی - نااروپایی پرتاب می کند !این پرتاب شدن را چگونه باید تحلیل کرد ؟! تلفیق هوشمندانه ی فلسفه های سقراطی ، کانتی ، مارکسی ، هایدیگری ، فوکویی و هابرماسی می تواند کارساز باشد. اسلاوی ژیژک ، (zhizhak ) با استفاده از مفاهیم ژان لاکان ( روانکاو و روان شناس مشهور ) ، در تحلیل سیاست گذاری فرهنگی در اروپا نوعی روانکاوی سیاست فرهنگی را بنیان نهاد. وی چون خودش (لاکان ) را از سه ساخت شالوده ای متاثر دانست :
امر خیالی ، امر نمادین ، امر واقعی (real ) ، بدین ترتیب به نظر او امر واقعی از طریق امر نمادین و دسته بندی خیال ها شکل می گیرد .ژیژک با پذیرفتن این دستگاه نظری و تمرکز برامر واقعی به عنوان برسازنده واقعیت اجتماعی زندگی روزمره ، آن را به سه دسته تقیم می کند :
1- امر واقعی واقعی RR
2-امر واقعی خیالی IR
3-امر واقعی نهادین IS
امر واقعی ،تجربه امر منفی است . امر واقعی نمادین ، رمزگان ها و ساختارهای بی نام اند (فرمول های علمی ) ، که علی رغم بافت انتزاعی شان ، به واقعیت شکل می دهند ، و سرانجام امر واقعی خیالی که به قلمرو خیال ما ، ساختار واقعیت می بخشند ( ترس ها ، برداشت ها ، کابوس ها )
نظام رسانه ای غرب در شکل دهی به این امور نقش مهمی دارد. مردمان جهان او ل ودوم ،(آمریکا و اروپا ) کاملا" در زندگی و در جهانی خیالی فرو رفته اند . سلطه جهان خیالی به گونه ای است که حتی بسیاری فروپاشی برج های دو قلو را به مثابه ای یک فیلم هالیوودی تجربه کردند . این جهان را ژیژک جهان دیجیتالی شده و مجازی می نامد .
رسانه ها ی غربی از انسان غربی موجودی ورای این جهان ساخته اند که در دریایی از رنگ ها ، تنوع ها ، ساختارها ، نمادها و پیچیدگی ها ، اصلا" گوشی برای شنیدن و یا دیدن صداها و نمایه ها و واقعیات جهان واقعی را ندارند ، و بدین ترتیب آن ها نیز به نوعی مسخ شده و در سیطره ی چنگال های مست کننده ی رسانه ها قرارگرفته اند . آن ها به خواب های خوش فرو می روند تا بی خوابی ها ، سختی ها ، رنجها ، گرسنگی ها ، فقرها ، جنایت ها و دیکتاتوری ها و خفقان های جهان سوم را نبینند و نشنوند و دنیای مسلط سرمایه داری هرکاری که می خواهد و می تواند انجام دهد و در این شرایط نه تنها سرمایه های خودر را حفظ کند ، بلکه آن ها را گسترش هم بدهد .
بردگان دیجیتالی و بردگان سنتی در دو سوی این جهان ، پل پیروزی سرمایه سالاران اند و کاری از دست شان بر نمی آید .
این ، عین سیاست های فرهنگی غرب است که با روش های گوناگون و با ابزار متنوع پیگیری می شوند .